عقـــــل بنـــموده بـــه دانشـــــــکده ي خـــاطــر تـــو ــ راي هـــاي هــــمه را فـــکر صـــواب انــدازی (والــه هروی)

شنبه، تیر ۳۱، ۱۳۹۱

نسل اول خانوادۀ وترنری افغانستان بازنشته می شوند

نسل اول خانوادۀ وترنری افغانستان بازنشته می شوند 
   

   درآستانه چهلمین سالگرد تأسیس نخستین  پوهنځی علوم وترنری درافغانستان قرار داریم. با استفاده ازفرصت ضمن قدردانی از خدمات شایان اساتید بزرگوار این نهاد، این جا برخی ازمشکلات و کاستی هاي فراراه تدریس بهتر درنهادهاي اکادمیک و ارتباط تنگاتنگ سیلی از کاستی ها با پدیده ي منفور ناهماهنگی در فعالیتها و نبود تشریک مساعی میان نهاد هاي فعال درعرصه خدمات وترنری کشور را مورد مطالعه قرار میدهیم. 
تا باشد که با حضورگرم اساتید بزرگواروخبره گان همکار، درجهت بیرون رفت ازمشکلات موجود ویافتن راه حل هاي مناسب برای ازمیان برداشتن موانع و دشواری هاي فرا راه مسلک، همدیگر را بیشتریاری دهیم.
 قبل ازهرچیز ازتمامی استادان بزرگواری که چه دردانشگاه ها ویا سایرادارات دولتی وغیردولتی وترنری عمرگرانبهایي خود راصرف خدمتگذاری نموده اند، صمیمانه ابرازسپاس می نماییم. امروز آنچه ما درمحدوده مسلکی واجتماعی با خود داریم، میراث گرانبهاي اساتید بزرگوارما است.
خداوند راسپاس گذاریم درحالی از زحمات بزرگان وترنری افغانستان قدردانی به عمل می آوریم که تعداد زیاد این عزیزان، همچو چراغ راه دانش مسلکی وترنری، هنوزهم دربخش هاي تدریس و رهنمایی نسل نوین درساحات مختلف مسلکی، سهمی بسا مهم دارند.
جا دارد اینجا ازمحترمان هریک : پوهاند دکتورعبدالودود گلستانی، پوهاند دکتورگل محمد طنین، پوهاند دکتورغلام حسن زابلی، پوهنوال دکتورنورمحمد ایوبی، پوهندوی دکتورخیرمحمد افضلی، پوهندوی دکتورغلام محی الدین آرزو، پوهنمل دکتورسلطان حمید عزیز، پوهنمل محمد صابرطاهر، داکترعزیزالله عثمانی، داکترعبدالقادر سمسور، پوهنمل دکتورغلام مصطفی ظفر، داکترمحمد قریش فضلی و ده ها تن ازاساتید بزرگوارما که قبلآ بازنشسته شده اند، و یا هم اکنون درخدمت مسلک قراردارند، قدردانی بعمل آرویم.
همچنان آنعده ازبزرگوارانی که امروز درقید حیات نیستند، اما عمرعزیز خود را بی دریغ دراختیارمسلک وترنری گذاشتند، ازجمله: مرحوم پوهاند دکتورفقیرمحمد زمری، مرحوم پوهنوال دکتورنوراحمد احمدی، مرحوم استادعبدالعظیم ناصری، مرحوم استاد محمد نعیم نسیمی، مرحوم استاد عبدالحبیب نوروز، و ده ها تن ازبزرگوارانی که شاید ازایشان کمترنامبرده شده است، یاد بود بعمل آوریم.
 با وجود کاروتلاش دردشوارترین شرایط ممکن آنچه قلب هاي این عزیزان را نیرو بخشیده است، همانا امید به آینده نوید بخش و شگوفایی مسلک وترنری و ازآن طریق رسیدن افغانستان عزیز به قله هاي بلند خود کفایی اقتصادی و ترقی، بوده است.
دربیشترازسه دهه جنگ و بدبختی بزرگان ما هر زمان جان هاي شیرین خود را به کف گذاشتند و با تحمل شرایط بس خطیر درسخت ترین شرایط ممکن صادقانه تلاش کردند، تا پیکر نوپا و نحیف مسلک وترنری را سرپا نگهدارند واین میراث گرابها را به وارثان آن بسپارند. با این امید که همگام با روند روبه رشد مسلک وترنری درجهان، شاید آنچه ازآرمان هاي والا درپهنه وسیع از نیازمندیها برای مسلک وترنری درافغانستان تحقق نیافته است، روزی به دست وارثان شان (من وشما) تحقق یابد و این تلاش ها نسل به نسل همچنان ادامه یابد. تا باشد که هرنسل با تلاش بیشترباراین میراث گرانب ها را بیشترازقبل غنامند سازند.
اهداف والا درگودال بی باوریها 
    سال هاي 1350 تا 1360 خورشیدی ازپررونق ترین دوران مسلک وترنری درافغانستان قلمداد می شود، و مهمترین کارکردهاي آن زمان بنیاد مسلکی عصرحاضر را شکل میدهد. بعد دوران رکود و تحمل معضلات و مشکلات متعدد سیاسی اجتماعی گذشته، با توجه به سطح ثمردهی نهادهاي تحصیلی و سایرتلاش هاي مسلکی، دهه اخیربه نحوی ازبهترین فرصتها برای جبران زمان ازدست رفته در راه احیا  و انکشاف بنیادین مسلک وترنری درافغانستان به حساب می رفت.
اکنون درحالی ازذوال اهداف بزرگ مسلک وترنری درافغانسان سخن میزنیم، که با استقامت ترین کادرهاي ما درکمال بی باوری به آینده مسلکی خویش بسرمی برند.

امروزه درحالی که خیلی ازخبره گان ما چه درصنوف درسی ولابراتوارها برای تدریس نسل نوین مسلکی زحمت می کشند، ویا درجهت تمویل و تطبیق پروژه هاي ساحوی تلاش می کنند، چه آن فرهیختگانی که درشرایط دشوار ساحات خدمت می کنند و یا آنهایي که درراه غنامندی دانش مسلکی رخت سفربسته اند، همه به آرمان ومنافع مشترک می اندیشند. با این همه در کنار سیلی از نابسامانی ها با ثمره مشکلات متعدد، هنوز پرسش هاي فراوان درمورد چگونگی روند کارکردهاي مسلکی وترنری درکشور وجود دارد.  پرسش هاي اساسی که باید روزی به آنها پاسخی قناعت بخش فراهم شود.

نخستین ومهمترین پرسشی که مطرح می شود این است که، آیا آنچه هم اکنون دربخش هاي مختلف مسلک وترنری در افغانستان انجام می پذیرد، درهماهنگی کامل با یگدیگر قراردارد؟ حال که به نحوی چرخ علمی مسلکی درکشور به راه افتاده وسالیانه ده ها تن افراد مسلکی جوان، مملو از خلوص نیت، احساس وطندوستی، با وجودعدم مصئونیت شغلی به خانوادۀ بزرگ وترنری افغانستان مي پیوندند. باتوجه به وسعت نیازمندی ها، آیا بیشتر کادر ها با آغوش باز دربخش هاي مسلکی پذیرفته می شوند؟ ویا آیا مسوولان ازسرنوشت مسلکی عزیزانی که با تحمل زحمات و مصارف فراوان تعلیم می بینند، خبر دارند؟ آیا صادقانه گاهی به مشکل کاریابی کادهاي وترنری درسطح ملی پرداخته شده است؟
بیائید مخلصانه ازخود اینرا بپرسیم که با وجود همۀ تلاش هاي انجام شده تا کنون، آیا واقعآ به اهداف مورد نظردست یافته ایم؟ آیا تمام فعالیت هاي گذشته ثمربخش بوده است؟ و یا کم از کم روی دورنما ای اقتصادی و اجتماعی کشور اثر داشته است؟ و آیا با این همه مصارف در وضعیت زندگی مخاطبان مسلک وترنری تغییری رونما گردیده است؟

بعد یک دهه تلاش همراه با حمایت هاي هنگفت مالی ومسلکی کشورهاي دوست، آیا واقعآ می دانیم درکدام بخش کشوربه چه پیمانه امراض مدهش حیوانی وجود دارند؟ 
منحیث افراد مسلکی با مسوولیت، آیا گاهی جهت برانداختن بازارگرم افراد غیرمسلکی وترنری  و کوتاه نمودن دست جعل کاران و فریب پیشه ها « فروشنده گان ادویه و واکسینهاي تقلبی حیوانی» ازحلقوم مسلک کاری انجام داده ایم ؟  و ده ها پرسش دیگر..
 اگر منحیث افراد مسلکی متعهد سردرگریبان اخلاص نمابیم، به یقین که برای کمتر پرسشهاي فوق پاسخ خواهیم داشت. دراین میان، برخلاف همۀ انتظارها با گذشت هرسال و همراه با پایان یافتن پروژه هاي پیهم ومصرف قراردادهاي میلیونی، هر روز شاهد ازدست رفتن بزرگترین فرصت ها و همراه با بازدهی سیلی ازنابسامانی هاي مسلکی درسراسرکشورهستیم.
درنهایت دوام نابسامانی هاي موجود، بیشتر سبب نا امیدی و دورشدن نسل جوان و امید بخش ازمسلک وترنری شده که این خود  کارِ رسیدن به رویايي احیاي بنیادین مسلک وترنری را به امر نهایت دشوار مبدل ساخته و اهداف والای مسلکی را درگودال بی باوری ها محونموده است. 

موانع عــمده
عدم هماهنگی، نبود همکاری هاي متقابل و بعضآ روابط سرد کاری میان نهادها، عملکردهاي غیرمسوولانه و دوام تداخلات وظیفوی درمحدوده مسوولیت و صلاحیت هاي مسلکی، ازعمده ترین موانعی اند که درتشدید نابسامانی هاي مسلک وترنری درافغانستان، به ویژه درده سال اخیراثر داشته است. چنانکه گاهی حس یکه تازی برخی نهادها به قدری روی روند کارها اثر داشته، که حتی ترس فراموش شدن تعریف ومفهموم اساسی طب وترنری را همراه با بازدهی گسترۀ ازمشکلات مسلکی  در کشور به همراه داشه است. دراین میان متأسفانه به دلایل نامشخص دست اندرکاران وحتی برخی خبره گان آگاه امور وترنری درافغانستان، بدون هیچ اقدام  اثر گذاراز کنارسیلی از نابسامانی هاي مسلکی و مداخله هاي وظیفوی خاموش گذشته اند.
تلاش هاي نا هماهنگ سالهاي اخیر، علاوه برمتأثرساختن خیلی ازبرنامه هاي بنیادی،  متأسفانه  بر روحیه و آیندۀ مسلکی نسل جوان کشور اثرنهایت منفی گذاشته است. نسل مسلکی با انرژی که درگیرو دار خود محوری افراد و نهاد هاي مختلف حیران اند که چه باید بکنند؟ از سویی هم، یکی ازپیآمد هاي منفی تداوم تلاشهاي نا منسجم سال هاي اخیر این است که رفته رفته  بر داوم خیلی ازکارکردهاي غیربنیادی در بخش خدمات وترنری درکشورمهرتائید گذاشته شده است. درمقابل دورنمای رشد و ترقی اساسی مسلک وترنری به رویایی انجام نه شدنی مبدل گردیده است.  با اینحال، خیلی از داکتران جوان طب وترنری با وجود تحمل دشواری هاي فراوان، پس ازفراغت از دانشکده های وترنری، با نهایت نا امیدی ناچاربه ترک مسلک می شوند.

  یکی دیگرازعوامل عقب ماندگی و شاید مسبب اصلی تدوام نا هماهنگی ها در سطوح مختلف مسلک وترنری، عدم استقلالیت تشکیلات دولتی وترنری افغانستان می باشد.
زیرا، با وجود نهایت تفاوت ها درمحتوی علمی مسلکی، پهنا و روش کاری شعبه طب وترنری با سایررشته هاي زراعتی، درکشورما هنوزهم تشکیلات دولتی وترنری و مالداری تحت قیمومیت و تأثیرمستقیم اداری، تخنیکی و مالی وزارت زراعت قراردارد و از استقلالیت کامل برخردار نیست. 
در افغانستان همیشه سرنوشت مسلک وترنری به گونه یي با تصامیم نهايي افراد غیرمسلکی رقم خورده است. درنهایت با توجه به پهنا وهم فزونی چالش هاي موجود  فرا راه مسلک وترنری درافغانستان، همیشه به نیازمندی هاي نهایت مهم طب وترنری که مستقیمآ با حیات اقتصادی، اجتماعی و صحی بخش بزرگی از افراد جامعه ارتباط دارد. گاهی ازسوی زمامداران درحد نیازبه سم پاشی چند درخت آلو... کم اهمیت فکر شده است.
مثال ساده دال براثبات این ادعا، عدم توجه بر اصلاح وعملی کردن طرح جدید قانون خدمات وترنری، منحیث مهمترین رکن مورد نیازمسلک وترنری درکشورمی باشد. هرچند این قانون بنیاد اساسی مسلک محسوب می شود، اما متأسفانه طی سالیان متمادی هنوزطرح آن نهایی نشده است.
این درحالی است کار روی ده ها اسناد تقنینی، مقرره و لوایح دیگر که شاید در مقایسه با نیاز فوری به طرح همه جانبه و فراگیر قانون خدمات وترنری دراولویت کمتر قراردارند، هم اکنون نهایی و در وبسایت رسمی  وزارت زراعت  منتشرشده است.
نبود سند تقنینی پاسخگو برای نیازمندی هاي خدمات وترنری درکشور، افزون بر تشدید سایرنابسامانی ها، درگیرو دار داغ به اصطلاح بازارآزاد، بیشترازهرکس دست ده ها دلال بازار ادویه و واکسین هاي حیوانی را باز گذاشته تا با دراختیارگرفتن بازار تجارت مواد وترنری، آن چنان که بخواهند براقتصاد، صحت  وحیثیت مردم نیازمند این سرزمین بتازند و هرگز پاسخگو هم نباشد.
به همین گونه درچهارچوب تشکیلات وزارت صحت عامه که همخوانی هاي مسلکی فراوان به ویژه درمحدوده امراض مشترک، حفظ الصحه و تأمین موادغذایی صحی و سایرعرصه ها با طب وترنری دارد. تشکیلات طب وترنری درحد تقرر چند فرد مسلکی دراین نهاد محدود می باشد.  به علاوه سایر بخش ها  و ادارات مربوط  که مسلک وترنری با بخش عمده ازعملکردهاي آنها سروکاردارد، شاید حتی مقامات آن ادارات با مفهوم طب وترنری هم کمتر آشنا هستند.

درنهایت نبود رهبری واحد، سبب تشدید تداخلات وظیفوی و ازمیان رفتن باورمندی میان دانشگاه ها وسایرنهادهاي مسلکی وترنری درکشورشده است. چنانچه درمقایسه با روند رشد نسبی سایر رشته ها، کاستی هاي فوق خود از دلایل عمده داوم بی نظمی وعقب ماندگی مسلک وترنری درکشوربه حساب می آید.
با توجه به تمام مشکلات موجود، قرارمعلوم دست نخبگان  وترنری دراجرای برنامه هاي بنیادین واتخاذ تدابیر لازم درجهت اصلاح ورفع معضلات، همچنان بسته مانده است. ورنه آنچه امروز درمحدودۀ مسلکی درکشور اتفاق می افتد را نخبگان ما به خوبی می دانند. اما قرارمعلوم  سررشته مهار نابسامانی هاي مسلکی از دست رفته است.

بیداد گری روز افزون امراض متعدد ومدهش ساری وغیرساری حیوانی درسراسرکشور، مثال روشن حد ومرز نابسامانی هاي مسلکی موجود درکشوراست. با وجود تلاش های پی هم تا هنوزعوامل خیلی ازامراض حیوانی موجود درکشور نا شناخته بوده وهمچنان سالیانه صدها میلیون افغانی خسارات اقتصادی را سبب می شوند.

بدون شک که مهار خیلی از این نابسامانی ها به بازخوانی کتاب ارستو نیازمند نیست. بلکه تنها با استفاده مناسب ازامکانات دست داشته با طرح تطبیق پلان هاي منظم تشخیصی، به سادگی می شود حد و مرزعوامل خیلی ازامراض و تهدیدهاي موجود را طورعلمی تثبیت نمود و درجهت مهار و ریشه کن کردن آنها اقدام های اساسی اتخاذ وعملی کرد.
هرچند شاید برنامه هاي زیادی دراین راستا طرح، اجرا ونهایی هم شده اند، ویا هم اکنون روی دست باشند. اما قرار معلومات ساحوی، هم اکنون از دهها نمونه هاي امراض حیوانی که ماهیانه از ولایات مختلف کشوربه تنها مرکز تشخیص امراض حیوانی پایتخت / کابل/ ارسال می شود. به دلایل نا معلوم کارمندان ساحوِي کمتر پاسخ می گیرند. 
به همین گونه متأسفانه تا هنوز در مراکز ولایت ها وحتی مراکز زون ها آزمایشگاه هاي مجهزتشخیص امراض حیوانی وجود ندارد.
این درحالی است که سالیانه ملیون ها افغانی پول مالداران بی بضاعت دربدل خرید وتطبیق واکسین وداروهاي پرداخت می شود، که بدون درنظرداشت تمام معیارهاي وقایوی ویا حتی عدم شناخت دقیق عوامل مرضی و یا چگونکی نیازبه تطبیق واکسین، گاهی حتی نا شناخته بودن مراجع تولید و تورید کننده آن، همچنان برای حیوانات تطبیق می شود.

این ها همه دقیقآ زمانی اتفاق می افتد که سالیانه صدها هزاردالرامریکایی پول کشورهاي کمک کننده افغانستان، زیرنام رشد و تعالی مسلک وترنری درکشور به مصرف می رسد.

هرچند بهتر ازهمه کس مقامات و دست اندرکاران موسسات اجرا کننده برنامه هاي مسلکی درکشورجزئیات حد ومرز کاستی هاي عمده موجود و راه حل های بنیادین چالش ها رامی شناسند. اما به دلایل نا معلوم هیچ آوازی درجهت توجه به تقویت زیرساخت هاي مسلکی درکشوربلند نمی شود.
با این حال دوستان خارجی به ویژه آنهایی که منحیث اجراکننده برنامه ها درکشورحضوردارند، جهت تداوم طرح وبرنامه هاي خود ساخته شان همچنان تاکید دارند.  نه تنها این بلکه گاهی ما افغان ها را نیز به بازی گرفته ومنابع مالی اختصاص یافته برای رشد ظرفیت هاي مسلکی درکشور را در راه هاي به مصرف می رسد که نتیجۀ نهایی بیشتر پروژه همچنان نامعلوم می باشد.  چنانچه درخیلی موارد، به ویژه در ده سال اخیر، بیشتر برنامه هاي اجرا شده هرگز ثمردهی بنیادین برای آیندۀ بهترمسلک وترنری و رفاع اجتماعی درکشور نداشته و حتی درموادی برخی از پروژه ها صرفآ تمدید پرداخت معاشات صد هزار دالری سالیانه برای چند خارجی و پرکردن کیسه مالکان حویلی هاي کرایي، گاهی چیزی بیش نبوده است.
دراین میان مقامات مربوط  وزارت هاي محترم اقتصاد، زراعت و سایر ادارت نظارت کننده صرفآ راپورهاي رنگی مرور کرده اند و درمورد بهره دهی اساسی پروژه ها هیچگاه پرسشی جامع مطرح نشده است.
اگراین چنین نبود، شاید درعوض این همه تلاش ها، بهبود نسبی دربخش مهارنابسامانی ها و یا کم ازکم سامان گیری عرضه خدمات وترنری معیاری درکشور را شاهد بودیم.  با این حساب جلو فروش غیر قانونی دوا و واکسین حیوانی  در زیر گوش تنها نهاد تولید کننده واکسین هاي حیوانی درکشور(سرای شمالی - کابل) گرفته می شد. 

چه باید کرد؟
    با توجه به پهنایی وسیع نیازمندی هاي مسلکی و درمقابل خود کفایی نسبی کشور از وجود کادرهاي متخصص و شایسته، شاید حالا وقت آن رسیده باشد تا متخصصان وترنری افغانستان  زمام امورمسلک خویش را منحیث بخش نهایت اختصاصی ومهم مسلکی  برای رشد اقتصادی و اجتماعی در کشور خود طور مستقل به دست گیرند.
درعصرنوین، بیشتر ازهرچیز نیاز است تا تمامی نهادهاي مرتبط با مسلک وترنری درکشورزیریک چتر واحد تشکیلاتی درسطح معینیت مستقل طب وترنری و خدمات مالداری تنظیم وتمامی فعالیت هاي مسلکی ازطریق یک بورد  تخنیکیمستقل و با صلاحیت،  درسرتاسرافغانستان رهبری شود.
این راهبرد به نحوی دربخش طب انسانی درچوکات وزارت صحت تحقق یافته است، چنانچه به شمول دانشگاه ها و دانشکده هاي مستقل طبی و تمامی نهادهاي مربوط ، همه درهماهنگی تخنیکی نسبی با هم فعالیت هاي مثمر را دنبال می کنند.

حال که حکومت با هرسرفۀ سیاسی یک ارگان مستقل تشکیلاتی مالی ایجاد می نماید. نیاز است تا تشکیل خدمات وترنری و مالداری افغانستان که هر دو از ارزنده ترین بخش هاي مسلکی طبی و اقتصادی درکشورمحسوب می شوند، دریک اقدام بی سابقه منحیث یک واحد اداری مستقل زمام امورکاری خویش را خود به دست گیرند.
امروز دنیا به این باورمشترک رسیده است، که رشته طب وترنری یکی از پایه هاي اساسی علمی، اقتصادی و اجتماعی کشورها می باشد. پس نیاز است تا متخصصان وترنری افغانستان ابتدا خود به این باور برسند و بعد  با تلاش برای ایجاد رهبری واحد، شایستگی مسلک وترنری را درافغانستان نیر به نمایش بگذارند وبه این طریق از حقوق مسلکی  از دست رفته خویش دفاع نماید.  


 درنهایت آنچه بیشترازهرچیزدرحد نیازاساسی برای تحقق آرمان هاي والا و رسیدن به ترقی وتعالی مسلک وترنری درافغانستان می باشد، سمت وسو دادن مثمر و استفاده ارزنده ازاندیشه هاي خلاق نسل جوان وایجاد همفکری وتوافق نظرمیان همۀ نهادهاي فعال درعرصۀ خدمات وترنری درکشورمی باشد.  
این راهکارها ازیک سو درمهار و زدودن موانع و نابسامانی هاي متعدد و ازسوی هم بر رشد و تعالی علمی و مسلکی طب وترنری درافغانستان سازنده خواهد بود. هرچند نقش نسل جوان برای عملی نمودن طرح هاي بنیادین درجهت تقویت ویکپارچه نمودن فعالیت هاي مسلکی درکشورحیاتی می باشد. اما طرح راهکار های سازنده و تلاش درراه ایجاد اتحاد وهمدلی میان دست اندرکاران نهادهاي مختلف خدمات وترنری در کشور از وظایف اساسی بزرگان ما می باشد. چنانکه اگر همه دست به دست هم دهیم، با استفاده ازفرصت هاي دست داشته، عصرحاضراز پر رونق ترین زمان ها درتاریخ مسلکی وترنری کشوربه ثبت خواهد رسید .

جایگاه دانشگاه ها
   دانشگاه دبیرخانۀ علمی و مسلکی یک کشوراست. استادان و نخبگانی که در دانشگاه ها حضور دارند، وظیفه ایمانی شان است تا منحیث شایسته ترین افراد مسلکی درپیشبرد بهترموارد مربوط  درکشورسهم ارزنده ایفا نماید. ازاین طریق است که می شود راه را برای پیشرفت و گسترش اندیشه ها و اصلاح جوامع باز و تعریف حقیقی رشته هاي مسلکی را از زبان نخبگان مسلک به نمایش گذاشت.  این نمی شود که استاد و ماهریک رشته باشیم ولی  در برابر نا بسامانی هاي مربوط ازسنگ صدا بر آید، از نخبگان ما نه!
حال آنکه درمقایسه با گذشته امروزخوشبختانه افغانستان بزرگترین کتلۀ افراد تحصیل کرده، جوان و متخصص را درسطوح مختلف چه درساحات اکادمیک ویا سایرنهادها با خود دارد، که این یکی ازمهمترین نکات امیدوارکننده برای آینده بهترافغانستان عزیز مي باشد. اما متأسفانه همانند سایرعرصه ها درکشور، در خیلی موارد سایه ناخود باوری همراه گسترۀ ازکمبودی ها ومشکلات، دامن نهادهاي اکادمیک افغانستان نیز گرفته است. این درحالی است که نخبگان نهادهاي اکادمیک چشم امید جامعه هستند.
اکنون که سه نهاد اکادمیک وترنری درسه زون، شرق، غرب و مرکز کابل فعال می باشند؛ متأسفانه درصد همکاری متقابل و تعاون مسلکی که پاسخگوی نیازمندی هاي آموزشی دانشجویان وترنری باشد، میان هر سه نهاد به گونۀ کمرنگ و درمواردی هیچ گونه رابطه ثابت وجود نداشته است.  این سبب شده است تا درسالهاي اخیرهریک ازاین نهادها منحیث مراکزعلمی اکادمیک وترنری کمتر و بیشتر درنقش مکاتب وترنری تبارز نمایند.
در حالی که، دانشگاه به مفهوم حقیقی محل تولید و صدوردانش بوده و تنها مکتب مسلکی، آنهم برای عدۀ که اقبال شمولیت یافته اند، نیست.  دانشگاه محیطی برای شگوفا ساختن اندیشه هاي جوان کشور درسطح ملی است، که تحت رهنمود بزرگترین نخبگان مسلکی یک کشورقراردارند. درعین حال، همۀ دانشجویان درهریک ازنهادهاي علمی به استفاده یکسان مواد و تجربه هاي علمی مسلکی نیازدارند، و باید  همه طورهمسان از آن مستفید شوند.
به همین گونه، استادان نهادهاي علمی نیزمستحق داشتن شرایط مناسب درجهت رشد ظرفیت هاي علمی تجربی شان بوده، نیازدارند تا هرازچند گاه درنشست هاي علمی مسلکی منظم، ازتجربه هاي یکدیگر به ویژه اندوخته هاي بزرگان مسلک، مستفید شوند. همزمان دادن رهنمود هاي سودمند و رهبری برنامه هاي تدریسی متوسط که درانستتیوت هاي مسلکی به پیش برده می شود، نیز از وظایف نخبگان اکادمیک می باشد. اما متأسفانه درکشورما این نهاد ها نیز درنبود هماهنگی کامل با دانشگاه ها فعایت می نمایند.
برخلاف گذشته هاي دور، که دانشگاه ها تنها مرجع مطمئن برای حل مشکلات مسلکی ومشوره دهی تخنیکی وترنری درافغانستان محسوب مي شد وتمام راهکارهاي اساسی تخنیکی وعملی درهماهنگی کامل با نهاد اکادمیک صورت می گرفت. متأسفانه امروزه این روند نه تنها که تغییرچشمگیرداشته بلکه به نحوی لبخند رسمی وحتی درمواردی دروازه هاي نهادها به روی همدیگر بسته مانده است اگر گاهی به سطح ارتباطات میان نهادهاي اکادمیک با سایرنهادهاي دست اندرکارخدمات وترنری درکشوربه ویژه در سال هاي اخیرنظراندازیم، به جزمراودات فردی ویا هرازچند گاه یکبار انگشت شمار نشست هاي تشریفاتی پرهزینه، متأسفانه تماس هاي هماهنگ که متضمن رشد کیفیت درسی همسان برای دانشجویان وترنری وارتقای ظرفیت مسلکی درکشورباشد، وجود نداشته است. اگر گاهی اینگونه ارتباطات موجود هم بوده باشد، بدبختانه میزان باورمندی درسطوح مختلف شدیدآ صدمه دیده است. 
دلیل این کاستی ها را می توان درنبود ارتباطات ثابت وهم کمرنگ بودن فعالیت هاي علمی اکادمیک دانشگاه ها منحیث ارگان هاي علمی مسلکی مادر، جستجو نمود.
 مالکان گنج گرسنه مي خوابند 
در جهان امروز، دانشگاه ها مراکزاصلی پژوهش هاي علمی کشورها بوده، اعضای کادرعلمی آن سرمایه هاي ملی و دست آورد هاي علمی پزوهشی دانشگاه ها مایه وقار و سربلندی کشورها مي باشد. اما درکشورما هنوز از این حرف ها خبری نیست. دانشگاه های ما با وجود داشتن تمام امتیازهاي معنوی، هنوزبا عوارض نهایت پیش پا افتاده دست و گریبان می باشند. به گونه مثال هنوز دردانشکده هاي وترنری کشورما برنامه هاي تدریسی و پژوهشی منظم وجود  ندارد. گاهی به دلیل عوارض و کمبود هاي تخنیکی ساده (نبود یک پیمانه مواد کیمیاوی) و یا نبود یک راس حیوان تجربوی، کارهاي عملی دانشجویان دربرخی ازنهادهاي اکادمیک به مشکل مواجه می باشد. 
 این درحالی است که ده ها کادر متخصص، جوان و ورزیده مسلکی همه ساله با کسب درجات عالی تخصصی نوین از کشورهاي مختلف به کشوربرمی گردند، و درهرکدام ازنهادهاي اکادمیک ویا سایرنهادهاي وترنری عملآ حضوردارند. اما با وجود نیازشدید به پژوهش درساحات مختلف مسلکی وترنری، تا هنوزهیچ برنامه پژوهشی جامع دربخش وترنری درکشور روی دست نیست.
با این وصف به دلیل نبود شرایط برای آغاز یک برنامه پژوهشی با گذشت زمان کادرهاي علمی جوان  ما ازشور وشعف کاربازمی مانند و زمان توان وهم مایه علمی آنها را می گیرد.

 فراهم نمودن منابع و بودجه هاي آموزشی و کارهاي عملی دانشجویان امروز زمانی ازنیازمندی هاي اساسی می باشد، که راه هاي منابع مالی نهادهاي اکادمیک افغانستان به ویژه هزینه های بخش پژوهش به نحوی بسته است.
 نبود گزینه هاي مالی مستقل یکی ازکلیدی ترین عوامل توقف برنامه هاي پژوهشی دانشگاه هاي افغانستان مي باشد، که باید با یک بازنگری جامع به این مشکل عمده پایان داده شود.
در این شرایط  نیازاست تا موضوع دریافت منابع برای رشد و تقویت برنامه آموزشی مسلکی درصدرتلاشهاي مقامات وزارت تحصیلات عالی قرارگیرد. همراه با اصلاح قانونمند سیستم هاي مالی واداری نهادی هاي تحصیلی، نیاز است تا به نهادهاي علمی صلاحیت تهیه منابع مالی برای تقویت ساحات پژوهشی وعملی کردن تراوشات علمی کادرهاي علمی، تحت لوایح مشخص مالی واداری فراهم شود. این باعث خواهد شد تا بیشتر ازاین نیاز نباشد تا استادان و پژوهشگران دانشگاه  ها ماه ها درانتظارطی مراحل فورم هاي (م دار) مختلف حکومتی نشانده شوند.

برای عملی شدن این طرح ها تلاش استادان و پژوهشگران ازشروط اساسی می باشد. 
به گونه مثال: دیپارتمنت حفظ الصحه وتکنالوژی موادغذایی دانشکده وترنری کابل یکی ازتنها نهادهاي مجهزعلمی اکادمیک دربخش تکنالوژی وتحلیل مواد غذایی درکشوراست، که مي تواند با گسترش فعالیت هاي پژوهشی دربخش مراقبت ازاستاندارد هاي صحی مواد غذایی، توجه خیلی ازشرکت هاي تولیدی و وارد کننده مواد غذایی داخلی و خارجی را جلب کند.
من با یقین مي گویم که این بخش حیاتی علوم وترنری درهماهنگی با ادارات مربوط وزرات صحت عامه و اداره نورم واستانداردهاي وزارت تجارت، می تواند بودجه هاي لازم برای تقویت برنامه هاي آموزشی و پژوهشی تمام نهادهاي وترنری درکشور را به تنهایی فراهم نماید. اما متأسفانه تا هنوزبه این دیپارتمنت کمترین توجه صورت گرفته است وهمچنان استقلالیت کاری بیرون ازمحدودۀ تدریسی ندارد.
به همین گونه ازتوان علمی و تخنیکی هریک ازشعبات این نهادعلمی برمی آید تا در راه کمک  به اصلاح و بهبود سایربخش هاي تولیدی وترنری درکشور، با اجرایی نمودن برنامه هاي پژوهشی، سهم ارزنده داشته باشند .
اما بدبختانه نبود تماس هاي هماهنگ میان استادان دانشگاه ها برتداوم مشکلات  و کاستی ها در این نهاد ها افزوده است.
به گونه مثال: درکشوری که تشکیلات اکادمیک آن همه زیریک چتر واحد اداری فعالیت دارند. هنوز دانشجویان وترنری فرصت استفاده ازدانش مسلکی و حتی منابع متخصصان دانشکده یا موسسه تحصیلی دومی را ندارند. هرچند که دیری ازتأسیس برخی ازنهادهاي تحصیلات عالی و نیمه عالی وترنری، نمی گذرد. اما به ناچار  تنها به آنچه در اختیاردارند اکتفا نموده اند.  این درحالي است که دانشجویان ولایات نیز کاملآ حق دارند تا ازدانش مسلکی استادان و سایر متخصصی که در نهاد ها دیگر حضور دارند، هرچند به طورمقطعی اما برابر، مستفید شوند.
حال آنکه بعد ازاتمام دورۀ تحصیل همۀ داکتران جوان وترنری درساحات مشترک کاری فعالیت هاي همسان را اجرا و ازحقوق امتیازهاي مساوی مستفید مي شوند. با این حساب مورد تدریس یکسان دانشجویان تحصیلات عالی نیزیکی موضوعاتی است که باید به آن توجه لازم صورت گیرد.
درهمین حال تا هنوزسهولت و امکان انتشار کتب مسلکی، مقالات و سایرمنابع درسی و همگانی کردن اندوخته هاي دانش نخبگان نهادهاي اکادمیک وترنری افغانستان نیز نهایت محدود و یک امر دشواربه نظر میرسد
اینها همه بخشی ازمشکلات اساسی نهادهاي اکادمیک افغانستان است، که شاید عوارض ناشی ازآن درکوتاه مدت قابل ملاحظه نباشد. اما در دراز مدت هریک ازاین کاستی ها برای آینده مسلکی در کشوربحران آفرین خواهند بود.

برای حل این کاستی ها بیشترازهرچیز نیازاست تا روی تحکیم روابط میان نهادهاي اکادمیک تمرکز شود و باب گفتمان میان نهادهاي اکادمیک باز شود. ازسوی دیگر دروازه هاي دانشکده ها به روی موسسات همکار بازشود. با توجه به این دواصل مهم، شاید تنها با مصرف چند درصد ازبودجه هاي سرگردان، که هم اکنون دربیرون از دانشگاه ها، روی دوره هاي کوتاه مدت ومیان مدت تربیوی به مصرف میرسد، بتوان بودجه لازم برای رفع خیلی ازکمبودی هاي تخنیکی تدریسی نهادهاي اکادمیک را فراهم نمود، و از این طریق شرایط تدریس بهتر ویکسان برای بهتر شدن سویه علمی دانشجویان را فراهم کرد
هرچند شاید فراهم نمودن سازوبرگ برنامه هاي پژوهشی گاهی دشوار و ازتوان یک شخص و یا نهاد بیشترباشد. اما هیچگاه غیرممکن نیست و تنها به همت بلند متخصصین نیازدارد. هم اکنون راه هاي بودجوی متعدد درافغانستان وجود دارد، که درخیلی موارد حتی با طرح وپیش کش کردن درخواست هاي کمترعملی، بزرگترین بودجه ها فراهم و مصرف مي شوند.

با یک برداشت فوری پرداختن به بحث اثر گذارنمودن بیشتر برنامه هاي آموزشی که بودجه آن از سوی کشورهاي کمک کننده فراهم وازسوی نهادهاي غیرحکومتی به مصرف می رسد، وهماهنگ کردن آن برنامه ها با نهادهاي اکادمیک، در برخی موارد غیرعملی پنداشته شود. اما این موضوع یک امرنهایت مهم، ضروری و کاملآ عملی می باشد
برای ثمربخش کردن بهتربرنامه هاي آموزشی وترنری درکشور، نیازاست تا درتفاهم با وزارت هاي محترم تحصیلات عالی، زراعت و اقتصاد توجه ویژه صورت گیرد. 
براي هماهنگ کردن بهتر فعالیت هاي آموزشی وترنری که هم اکنون به وسیله موسسات  دولتی و غیر دولتی عملی می شود. نیازاست تا این فعالیت ها طوری تنظیم که هردوجانب «دانشگاه ها و موسسات ذیربط» درتطبیق برنامه هاي آموزشی و پژوهشی طور مشترک سهیم  باشند. دراین میان  با بلند بردن سویه علمی دانشجویان وترنری  ثمردهی برنامه  هاي آموزشی به مراتب بنیادین و اساسی ترازآنچه اکنون انجام می پذیرد، خواهد شد. 
گاهی مثال آنچه امروز در جریان است دقیقآ مثال آب درکوزه داشتن و تشنه لب بودن است، که روی سویه و سطح دانش مسلکی فارغان موسسات تحصیلات عالی و درنهایت آینده مسلکی درکشورشدیدآ اثردارد.
آنچه درفوق گفتیم برخی ازمشکلات و نکات نهایت حساس و حیاتی نهادهاي اکادمیک وترنری افغانستان می باشد، که در خیلی موارد وضعیت علمی آموزشی وترنری درکشور را طور قابل ملاحظه به چالش کشیده و حتی در برخی ازساحات در سطح بحرانی قرار داده است. 
دراین چنین شرایط شدیدآ نیاز است، تا با استفاده ارزنده ازتجارب بزرگان مسلک، با تشکیل گروه هاي کاری ویژه پیرامون تک تک موضوعات و کاستی هاي علمی آموزشی وترنری مطالعات دقیق و گسترده صورت گیرد.
به یقین که این کاربا تشکیل گروه هاي ارتباطی متشکل ازاستادان هرسه نهاد تحصیلی وترنری ، که روی برنامه هاي دست داشته شان متحدانه کارنمایند، تحقق یافتی است.  درمرحله دوم نیازاست تا برنامه هاي کاری هر یک ازنهاد هاي اکادمیک با یک منطق علمی و مناسب مستقیمآ با نهادهاي ذیصلاح و همزمان با نهاد هاي کمک کننده به بحث گذاشته شود، و به هر طریق ممکن برای دریافت بودجه هاي لازم و رفع نیازمندی هاي تدریسی و پژوهشی دانشگاه ها تلاش های مشترک ، مثمر صورت گیرد.
نقش ریاست عمومی وترنری و خدمات مالداری درتأمین ارتباطات 
 ریاست وترنری منحیث مهمترین ارگان هماهنگ کننده خدمات وترنری و ماداری درافغانستان، تنها نهادی است که می تواند بزرگترین نقش را درتأمین ارتباطات میان بخش هاي مختلف خدمات وترنری درکشورایفا نماید. به ویژه حال که طرح خصوصی سازی خدمات وترنری عملی می شود. دراین صورت نقش ریاست عمومی وترنری بیشترازهرزمان شکل حمایوی ونظارت کننده به خود می گیرد.
ازاین رو درکنارسایرفعالیت ها به ویژه بعد ازتلاش درجهت تکمیل و تصویب فوری طرح جدید قانون خدمات وترنری وسایرطرزالعمل ها ولوایح ضروری و تلاش درجهت تطبیق آنها.  نیازاست تا این ارگان درراستایی عملی شدن طرح هاي هماهنگ علمی پژوهشی با نهادهاي اکادمیک و تقویت برنامه هاي پژوهشی دراین نهاد، سعی درتأمین منابع مالی لازم برای تطبیق برنامه هاي زیربنایی وترنری در کشورنماید.
مهمترازهمه تلاش موثر درجهت تأمین هماهنگی میان فعالیت هاي ادارات اجرا کننده خدمات وترنری، نظارت ازچگونگی نحوۀ فعالیت سکتورتجارتی وترنری درهماهنگی نزدیک با وزارت هاي اقتصاد و تجارت، کهدرعصرحاضرهمه از نیازمندی هاي فوری مسلک وترنری به شما می روند، اقدامات عملی اتخاذ نماید.
درشرایط کنونی علاوه برآنکه به طرح و تطبیق لایحه وظایف ومشاغل مسلکی وترنری و تعین محدوده فعالیت ها وصلاحیت هاي مسلکی طب وترنری شدیدآ ضرورت احساس می شود. پرداختن به یکی ازمهمترین نیازمندی هاي مسلکی، همانا طرح برنامه اخذ امتحان دولتی  و صدورجوازکار مسلکی برای تمامی فارغان نهادهاي اکادمیک وترنری درکشور نهایت ضروری مي باشد. چنانکه درگذشته طرح امتحان دولتی وترنری وجود داشته ولی متأسفانه اکنون به آن پرداخته نمی شود.
با توجه به نورم های ملی وبین المللی وترنری، نیاز است تا در یک طرح متعادل و یکسان با اتکا به برنامه هاي تدریسی همسان و در هماهنگی نزدیک با نهادهاي اکادمیک، ازتمامی فارغان مسلکی چه داکتران وترنری، معاونین و پاراوت ها در سراسر افغانستان امتحان دولتی وترنری اخذ شود. به ویژه شمولیت در امتحان دولتی بعد از اتمام دوره تحصیل و هم آن هاي که هم اکنون درکلینیک هاي حیوانی شاغل هستند نهایت حتمی و ضروری می باشد. بعد از موفقیت درامتحان دولتی وترنری  و پس از تعین شایستگی مسلکی افراد مطابق به لوایح  وظایف مسلک وترنری، برای تمامی کادرهاي مسلکی جوازکارمسلکی صادر و درهماهنگی با وزارت محترم کار و امور اجتماعی و سایر موسسات استخدام کننده، برای کادرهاي وترنری زمینه هاي کاری مناسب  فراهم شود.
همچنان نیازاست تا آمارتمام فرصت هاي شغلی موجود و یا پیشبینی شده مسلک وترنری درکشور فراهم و دراختیار نهادهاي تحصیلی قرار داده شود. این کار به علاوه آنکه سر رشته ارزیابی و کنترول  بازارکار وترنری را مستقیمآ دراختیارارگان واحد دولتی وترنری قرارمی دهد، نهادهاي تحصیلی وترنری را کمک و تشویق می کند تا کادرهاي مسلکی را مطابق به نیاز بازار کار آموزش دهن. با این طرح جلو مداخلات وظیفوی سایر ارگان ها نیز گرفته شده هویت از دست رفته مسلک وترنری درکشور مجددآ احیا و تثبیت خواهد شد.
تطبق هر کدام از این برنامه ها برای مطرح کردن مسلک وترنری منحیث یکی از پایه هاي اساسی اقتصادی و صحی در کشور ضروری می باشد. بدون شک عملی شدن این طرح ها درکنار سایر منافع در بهترشدن و حتی یکسان شدن کیفیت درسی نهادهاي اکادمیک وترنری در کشور نیز اثر نهایت مثبت خواهد داشت. زیرا بلند بردن سویه مسلکی متخصصان وترنری دربهترشدن کیفیت عرضه خدمات معیاری و یکسان وترنری در سراسر افغانستان، اثر مستقیم خواهد داشت.
برای عملی شدن هریک ازاین خواست ها بیشترین امید ازجوانان به ویژه آن عزیزانی که  درصدر تلاش ها قراردارند، می باشد.
    دراخیرمنحیث عضوکوچک خانوادۀ بزرگ وترنری افغانستان، ضمن ابرازسپاس و امتنان مجدد ازاساتید بزرگوار، ازهمۀ بزرگوارانی که  در صدر تلاش ها قراردارند و کاري از دست شان بر می آید، صمیمانه درخواست مي نایم، تا درمنسجم نمودن بیشتر فعالیت هاي مسلکی وترنری ازهیچ گونه سعی وتلاش دریغ  نورزند، و جوانان را در راستایی به کارگیری اندیشه هاي سالم شان بیشتر یاری نمایند.
ازآنجایی که معضلات و کاستی هاي موجود شدیدآ نیازاقدامات عملی دارد. دراین میان حضورنسل جوان وترنری افغانستان درتحقق وعملی شدن تمام این موضوعات نهایت حیاتی می باشد.  
باید خاطرنشان شودکه آنچه امروز دراختیارما قراردارد، به مراتب بیشتر ازآنچه درگذشته وجود داشته است. دراین میان تنها نیازهمانا ایجاد توافق نظر وهم ترازکردن نیروی فکری و مالی براي ثمربخش کردن بیشتر برنامه ها می باشد. 
برای تحقق این خواست ها نباید واژه هاي مانند: ممکن نیست، نمی شود، جنبه عملی ندارد، هرگزشور وشعف کادرهاي مسلکی وترنری افغان را درنطفه خاموش کند.  تا باشد که با تلاش خستگی نا پذیر روزی همۀ این آرمان هاي والا تحقق یابد.
مبادا اینکه با وجود فراهم بودن شرایط نسبی کار، نسل هاي دوم و سوم وترنری افغان بازنشته شوند، و بازهم مواردی چون گسترۀ ازمشکلات مسلکی، ایجاد هماهنگی میان نهادهاي فعال وچگونگی ثمره دهی بهتر پروژه هاي وترنری درافغانستان، هنوز از دغدغه هاي عمده باشد. انشاالله که این طورنخواهد بود.
عبدالقدیر قدیس
28 سرطان 1391

dr_qadis@yahoo.com
---------------------------------------------------------------------------------------------------