عقـــــل بنـــموده بـــه دانشـــــــکده ي خـــاطــر تـــو ــ راي هـــاي هــــمه را فـــکر صـــواب انــدازی (والــه هروی)

یکشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۵

سینه بغل مایکوپلازمایی بز ها

سینه بغل مایکوپلازمایی بزها
(Mycoplasma pneumonia of goats)

مقدمه
    مطالعات پیرامون بیماری سینه بغل بزها درایالات متحده امریکا (ازسال 1955 میلادی بدینسو) نشان داده است که مایکوپلازماهاي که عامل اختصاصی سینه بغل ساری بزها شناخته شده اند، مانند Mycoplasma capricolum capri وMycoplasma mycoides ssp.، درآنعده واقعات سینه بغل مایکوپلازمایی که به شکل انفرادی دربزهای بالغ رخ میدهد، دخیل نیستند. بلکه عمومآ نوعی مایکوپلازمابنام Mycoplasma mycoides mycoides ssp. (Mmm) عامل واقعات سینه بغل انفرادی وغیرساري بزها بوده است.

درسال های اخیردرخیلی ازکشورها جهان ازجمله کشورهای افریقایی وآسیایی این عامل مایکوپلازمایی (Mmm) باعث واقعات سینه بغل انفرادی دربزها بوده، که سبب مرگ ومیرناشی ازاین نوع سینه بغل دربزهاي جوان شده است. 


ازآنجایی که درکشورما هنوزسیستم بزداری بومی مروج است، با این حال بیشتربزها درفصل زمستان بارداراند. همزمان نواقص تغذیوی، فشارسردی هوا، تنگ وکثیف بودن طویله، تهویه نا مناسب و پرازیت هاي داخلی وخارجی همه وهمه باعث می شود تا تعداد زیاد بزها همزمان سقط کنند ویا به سینه بغل مصاب شوند
با این اوصاف درخیلی موارد قبل ازآنکه درمورد عوارض مطالعه دقیق صورت گرفته باشد و تشخیص دقیق بیماری بدست آمده باشد، تنها به دلیل سقط همزمان همراه با علایم سینه بغل و تلفات بزها، با تحلیل و تصمیم سرپلوان، بیماری سینه بغل ساری یا بزمرگی (CCPP) تشخیص و گاهی درحین تلفات به واکسیناسیون بزها اقدام می شود. بدون شک که درخیلی موارد این اقدام جز وارد کردن خساره مالی بیشتربرای مالک حیوان هیچ سود وقایوی به همراه ندارد. زیرا اقدام به واکسین نمودن حیوانات درحین شیوع بیماری وهم درنبود معلومات دقیق ازنوع مشخص عامل بیماری، خود راه گشاي تمدید مشکل دررمه با ایجاد فشارواکسین بدون موقع و ازسوی هم ایجاد زیان مالی بیشتر برای مالک حیوان است.
جهت شناخت بیماری سینه بغل غیرساری بزها اینجا معلومات چند فراهم شده است، تا شاید کارمندان محترم کلینیک های حیوانی را دراتخاذ تصامیم دقیق در زمان اقدام به تداوی و یا واکسین نمودن سینه بغل بزها کمک کند.

قبل ازپرداختن به تعریف بیماری سینه بغل غیرساری بزها، بهتراست عمده ترین عامل میکروبی واقعات سینه بغل یعنی مایکوپلازما به معرفی گرفته شود.
مایکوپلازما 
  مایکوپلازما کوچکترین حجرۀ باکتریایی است (0.1μ) که غشای حجروی ندارد و در زیر مایکروسکوپ به اشکال مختلف دیده می شود. نام مایکوپلازما ازدوکلمه یونانی Mykes یا فنگس- Fungus  و Plasma به معنی شکل/formed  گرفته شده است. این عامل باکتریایی درسال 1889 میلادی توسط A.b.Frank شناسایی شد و در سال 1929 رده بندی شد. به دلیل تکثر اسفنجی مانند، درابتدا گمان میرفت که نوعی فنگس است، ولی بعد ها هویت باکتریایی آن ثابت شد.
تا به حال بیشتراز100 گونه مایکوپلازما شناسایی شده است، که بیشتر آنها با انسان ها و حیوانات وهمچنان نباتات زندگی باهمی–Commensalism و تعدای هم زندگی پرازیتی Parasitism- را انتخاب کرده اند، که عمومآ اعضای این گروپ سبب بیماری درانسان و حیوانات مختلف مي شوند
گونه هاي بیماری زای این باکتریا عاشق نسج شش هستند. از این رو عمومآ مایکوپلازما ها مهمترین عامل واقعات سینه بغل درانسانها وحیوانات ازجمله بزها شناخته شده اند.

 چون این باکتریا نهایت کوچک است، با ذرات هوا به سادگی منحل شده و به آسانی تنفس می شود. ولی انتقال آن ازسایر بخش نیزبه پیمانه وسیع صورت مي گیرد.

(Mycoplasma mycoides ssp. mycoides (Mmm
بیماری سینه بغل غیر ساري بزها

تعریف : سینه بغل مایکو پلازمایی غیرساری بزها که عامل آن Mycoplasma mycoides mycoides ssp. / Mmm  است، با موجودیت علایم التهاب مفاصل ومغز(Caprian Arthroencephalitis –CAE) همراه با علایم سینه بغل حاد و یا مزمن بشکل انفرادی در بزها مشخص می شود.
- مایکو پلازما Mmm که عامل مشخص سینه بغل غیرساری بز شناخته شده نیز نسج شش را مصاب می سازد، ولی درعین حال به دیگر انساج ازجمله مفاصل، انساج عصبی و پستان نیزسرایت گسترده میکند و باعث علایم مشخص در ارگان های فوق می شود. حتی ممکن است بعد ازصحت یابی بازهم عامل بیماری مدت ها درغده پستان بزشیرده باقی بماند. همچنان مایکوپلازمای عامل برای مدتی دروجود مایت - Mite یا عامل گرگی بزها نیز باقی می ماند. عمومآ شرایط نا مطلوب زیست محیطی مانند فشار سردی هوا و گرسنگی طولانی مدت وهرعاملی که سبب پائین آمدن مقاومت بزها شود، فرصت تکثرعامل و ابتلا به بیماری را مساعد می کند.
- در بزها یک بیماری مشابه توسط عامل ویروسی به نام   (CAEV- Caprian Arthroencephalitis Virus) نیز بوجود میاید، که علایم عصبی والتهاب مفاصل را به همراه دارد. ولی این بیماری ویژه بزغاله ها بوده و تنها تفاوت مشخص آن اینست که در بیماری با عامل ویروسی، بزغاله مصاب با علایم سینه بغل نامشخص ظاهرمي شود.
-
 عمومآ سینه بغل ساری (بزمرگی) در بزهای بالغ وجوان توسط انواع مختلف میکوپلازما ها بوجود می آید وعلایم مشخص دارد.

سینه بغل ساری بزها یا CCPP یک بیماری ساري و کشنده است که انوع مشخص مایکوپلازما یعنی - capricolum Mycoplasma وMycoplasma mycoides ssp. capri عامل آن بوده وبا سایر انواع سینه بغل در بزها تفاوت هاي دارد


علایم کلینیکی سینه بغل غیر ساری
    بزهای جوان بعد ازمصابیت به مایکوپلازما Mmm از2 تا 8 هفته ازدید کلینیکی سالم معلوم می شوند. تا زمانی که به شکل ناگهانی سه علایم عمده کلینیکی ذیل در آنها تبارز کند:
1 - تشنج حاد کلینیکی با درجه بلند حرارت (41.1 الی 42.2 درجه سانتی گراد) ومرگ در ظرف 12 الی 24 ساعت.
2 - علایم تشنج عصبی، با این علایم حیوان درطی مدت 24 تا 72 ساعت ممکن تلف شود.
3 - علایم حاد و یا تحت حاد همراه با تب بلند، ورم مفاصل وعلایم سینه بغل .
علایم عمده ومشخص بیماری شامل صدا های نتفسی، تب بلند، ورم مفاصل، سستی پاها و تمایل به استراحت میباشد. تقریبآ درنیمی ازبزهاي جوان ازششها صدای غژغژ شنیده شده و تعداد تنفس آنها افزایش دارد وبدون شک تب بلند سبب بی اشتهایی بزبیمارمي شود.
دریک راپورثبت شده درایالات متحده امریکا ، حدود 80 تا 90 درصد ازبزها باعلایم فوق تلف شده ویا به دلیل نا امید شدن موفقیت درمعالجه، ازبین برده شده اند
قدرت کشندگی مایکوپلازما Mmm به تعداد وکثرت عامل نیز بستگی دارد. در یک راپور تحقیقی دیگر، درمیان حدود 600 بزبالغ شیرده مبتلا که با علایم التهاب حاد شش، التهاب یک ویا همه مفاصل، التهاب پستان وسینه بغل پنهان – interstitial pneumonia) تنها بعد ازمرگ حیوان تشخیص مي شود) که درطی چند هفته تلف شدند، اوسط غلظت مایکوپلازما Mmm درنمونه هاي بعد ازمرگ 46 برابرحد بیماریزایی تعین شد.

درشکل مزمن (کهنه درد): درجه حرارت بزنورمال است و بیشتر بزها دراین حالت نسبتآ سرحال بوده ومیل به خوردن غذا دارند. بزغاله ها اگربه نوع کهنه درد مصاب شوند، علایم کلینکی بعد ازعمر8 تا 16 هفته گی با ناهماهنگی حرکتی –ataxia درآنها ظاهرمی شود ومتعاقب آن فلج قسمت عقبی بدن درطی دوهفته الی دوماه بعد ازمصابیت رخ می دهد. درشکل کهنه درد دربزغاله ها نیزسینه بغل پنهان– interstitial pneumonia موجود است.
بصورت عموم واقعات مشخص مفصلی در بزهاي بالاتر ازسن یک الی دوسال دیده میشود. علاوه برآن ممکن ازمفاصل بزمصاب به مایکوپلازما Mmm ماده فبرینی چرکی – fibrinopurulent exudates خارج شود، که حاوی تعداد زیاد حجرات سفید خون – mononuclear cells وباکتریا می باشد


تشخیص کلینیکی
   تشخیص دقیق براساس دریافت عامل درمایعات شش، مفاصل، شیر، خون و ادرارحیوان صورت می گیرد. درگله شیری یک بزمصاب می تواند تمام تانک شیر را آلوده به مایکوپلازما نماید. چون درهرملی لیترشیربزمصاب تقریبآ به تعداد 1010 مایکوپلازما ازنوع Mmm دریافت شده است. از اینرو، ناقلین بیماری را میتوان با کلچرنمودن شیرشان شناسایی کرد. ولی به این روش تشخصی نمی توان خیلی هم اعتماد کرد. دراین اواخر یک نوع انزایم که قابلیت شناسایی انتی بادی های ویژه مایکوپلازمای Mmm را دارد تولید شده است. با اینهمه تشخیص احتمالی بیماری با اتکا به علایم کلینیکی بیماری و تاریخچه صورت میگیرد
دریافت هاي پس ازمرگ
   درواقعه های ساحوی سینه بغل مایکوپلازمایی Mmm، بعد ازکالبد شکافی در بیشتر از نصف بزها، علاوه بر تغییرات مشخص التهابی ششها، نشانه های التهابی درمفاصل نیز دیده شده است. یک یا بیشترازشاخه هاي شش مصاب بوده و لکه های سرخ رنگ تیره در آن دیده می شود. دربعضی حالات التهاب خیلی وسیع بوده وممکن صدمات التهابی درجدارصدرنیز مشاهد شود. ورید وشریان های شش با لخته های خون مملو بوده و تقریبآ درتمام واقعات در نل هوا یا تراخیا ونیچه های شش مواد لزج زرد رنگ موجود است. درواقعات سینه بغل پنهان، درشش مبتلا نشانه های مایکرسکوپی التهاب برانشها دیده میشود. سایرعلایم ازجمله التهاب وتجمع مایعات درپرده خارجی قلب، التهاب پرده حجاب عاجر و بزرگ شدن گرده ها، جگروتلی دربسا موارد دیده می شود

درافغانستان با اتکا به تشخص های احتمالی از روی معاینات بعد ازمرگ، دریافت های اخیر همیشه با سینه بغل ساری یا بزمرگی و یا هم انتروتوکسیمیا اشتباه شده و درحین شدت تلفات اقدام به واکسین نمودن این دو بیماری مي شود، که ممکن در خیلی از موارد هرگزنتیجه اي آن مشخص نه شود
تداوی
    عمومآ درتداوی سینه بغل مایکوپلازمایي انتی بیوتیک هاي معمولی مفید نیستند. چون این باکتریا دیوارحجروی مشخص ندارند اکثرانتی بیوتیک هاي که با اثرروی دیوارحجروی باکتریا عمل میکنند، از جمله پنسلین، روی مایکوپلازما مورد نظر اثرندارند.
از اینرو تایلوزین – Tylosin وتتراسیکلین دو داروی سفارشی برای تداوی سینه بغل مایکوپلازمایی بزها می باشند.
درسال 2008 یک مقاله تحقیقی منتشر شده از دانشگاه Aristatle یونان خبرمیدهد که از جمله انتی بیوتیک هاي با طیف وسیع، اوکسی تتراسکلین در تداوی سینه بغل مایکو پلازمایی بزها اثر خیلی عالی دارد. با این حال ممکن تداوی درتعداد کمی از بزغاله ها نتیجه بدهد و بزهای شیرده بعد از صحت یابی همچنان منحیث ناقلین مایکوپلازما Mmm باقی بمانند.

وقایه و کنترول
   وقایه بیماری با عاری سازی گله بز از مایکو پلازما Mmm صورت میگیرد. بزمادر باید از گله هاي که سابقه مرگ میر بزغاله ها و علایم سینه بغل و التهاب مفاصل بزها را نداشته اند وهم نتیجه معاینات مایکوپلازما درتانک شیرفارم منفی بوده، خریداری شود. بزهاي گرگی به هیچ صورت وارد گله نشوند. پس بهتر است در زمان خریداری، بز ازنگاه ابتلا به گرگی دقیقآ معاینه شود و بزهاي که از منابع نامعلوم وارد فارم مي شوند ، قبل ازیکجا شدن با گله باید زیرمراقبت گرفته شوند .
دربرابرمایکوپلازما Mmm هنوزواکسین ویژه وجود ندارد. ولی واکسین تجربوی نوع کشته شده با فورمالین، عملکرد محافظوي داشته است. برای جلوگیري بزغاله ها از مصاب شدن به بیماری باید التهاب پستان، بزهاي مادربصورت دقیق تداوی شود. برای بزغاله ها بصورت مصنوعی شیردهی صورت گیرد. درگله هاي که بزغاله ها بصورت مصنوعی تغذیه می شوند، باید تا سن یک ماهگی بزغاله شیرجک (فله) وشیری که 56 درجه سانتی گراد برای یک ساعت جوشانده شده، داده شود، ویا دراین مدت بزغاله با فله وشیرگاو تغذیه شود. تمام بزغاله های که التهاب شش همراه با افرازات مفصلی دارند، باید ازبین برده شوند و محل بود وباش شان با آهک (چونه) ضد عفونی شود
برای جلوگیری از انتقال عامل بیماری ازطریق شیردوشی، باید سیستم شیردوشی صحی مروج گردد، و یا حد اقل سدت شیر دوش و پستان بزقبل از شیردوشی با آب پاک شسته و با تکه پاک خشک شود. بصورت عموم به تغذیه و حفظ الصحه بزها بویژه درزمستان باید بیشترتوجه شود. بزها نباید زیر فشارسردی وگرسنگی قرارداده شوند. پاکاری و تهویه طویله زمستانی درجلوگیری سینه بغل دربزها خیلی مفید است

بیماری سینه بغل ساری بزها (بزمرگی) طورخلاصه درسلاید ها ذیل تشریح شده است.
روی سلاید کلیک کنید.
















 References
Bascunana C.R., Mattsson J.G., Bolske G. and Johansson K.E. (1994). Characterisation of the 165 rRNA genes for mycoplasma sp. strain F38 and development of an identification system based on the polymerase chain reaction. Journal of Bacteriology 176: 2577-2586 .

DE LA FE, C., ASSUNÇÃO, P., ANTUNES, T., ROSALES, R. S. & POVEDA, J. B. (2005) Microbiological survey for Mycoplasma spp in a contagious
agalactia endemic area. Veterinary Journal 170, 257-259
  
DE LA FE, C., GUTIÉRREZ, A., POVEDA, J. B., ASSUNÇÃO, P., RAMIREZ, A. S. & FABELO, F. (2007) First isolation of Mycoplasma capricolum
subsp capricolum, one of the causal agents of caprine contagious agalactia, on the island of Lanzarote (Spain). Veterinary Journal 173, 440-442

GRECO, G., CORRENTE, M., MARTELLA, V., PRATELLI, A. & BUONAVOGLIA, D. (2001) A multiplex-PCR for the diagnosis of contagious
agalactia of sheep and goats. Molecular and Cellular Probes 15,21-25


Gourlay R.N. (1964). Antigenicity of Mycoplasma mycoides. 1. Examination of body fluids from cases of contagious bovine pleuropneumonia. Research in Veterinary Science 5:473-482.

Kaliner G. and MacOwan K.J. (1976). The pathology of experimental and natural contagious caprine pleuropneumonia in Kenya. Zentralbalatt Fur veterinarimedizin (B) 23:652-661.

MacOwan K.J. and Minette J.E.( 1976). A mycoplasma from acute contagious caprine pleuropneumonia in Kenya. Tropical Animal Health and Production 8:91-95.

MacOwan K.J. and Minette J.E. (1977). The role of Mycoplasma strain F38 in contagious caprine pleuropneumonia in Kenya. Veterinary Record 101:380-381.

MacOwan K.J. and Minette J.E. (1978). The effect of high passage mycoplasma strain F38 on the course of contagious caprine pleuropneumonia (CCPP). Tropical Animal Health and Production 10:31-35.

Muthomi E.K. and Rurangirwa F.R. (1983). Passive haemagglutination and complement fixations diagnostic tests for contagious caprine pleuropneumonia caused by F38 strain of mycoplasma.

MONNERAT, M. P., THIAUCOURT, F., NICOLET, J. & FREY, J. (1999) Comparative analysis of the lppA locus in Mycoplasma capricolum subsp
capricolum and Mycoplasma capricolum subsp capripneumoniaeVeterinary Microbiology 69, 157-172

PERREAU, P. & BREARD, A. (1979) Caprine mycoplasmosis by M capricolumComparative Immunology, Microbiology and Infectious Diseases 2, 87-97 (in French)

PEYRAUD, A., WOUBIT, S., POVEDA, J. B., DE LA FE, C., MERCIER,P. & THIAUCOURT, F. (2003) A specific PCR for the detection of Mycoplasma putrefaciens, one of the agents of the contagious agalactia syndrome of goats. Molecular and Cellular Probes 17, 289- 294 
 Rurangirwa F.R., Masiga W.N., Muriu D.N., Muthomi E., Murila G., Kagumba M. and Nandhoka E. (1981) a. Treatment of contagious caprine pleuro-pneumonia. Tropical Animal Health and Production 13:177-182.

RODRIGUEZ, J. L., DAMASSA, A. J. & BROOKS, D. L. (1996) Caprine abortion following exposure to Mycoplasma capricolum subsp capricolumJournal of Veterinary Diagnostic Investigation 8, 492-494

RODRIGUEZ, J. L., GUTIERREZ, C., BROOKS, D. L., DAMASSA, A. J., OROS, J. & FERNANDEZ, A. (1998) A pathological and immunohistochemical study of goat kids undergoing septicaemia disease caused by Mycoplasma capricolum subsp capricolumMycoplasma mycoides subsp capri and Mycoplasma mycoides subsp mycoides (large colony type). Zentralblatt für Veterinärmedizin 45, 141-149

RUFFIN, C. D. (2001) Mycoplasma infections in small ruminants. Veterinary Clinics of North America: Food Animal Practice 17, 315-332

SMITH, M. C. & SHERMAN, D. M. (1994) Blood, lymph and immune systems. In Goat Medicine. 1st edn. Philadelphia, Lea & Febiger. pp  193-229

SZEREDI, L., TENK, M. & DÁN, A. (2003) Infection of two goatherds with Mycoplasma mycoides subsp capri in Hungary, evidence of a possible faecal
excretion. Journal of Veterinary Medicine B 50, 172-177

چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۴

یادی از یک "مرد عیار و فرزانه"


  داکتر عزیزالله عثمانی
8 دلو سال - 1394
بهر بهار گل از زیر گل بنی بر آرد سر
گلی برفت که نیاید به صد بهار دیگر


یادی از یک  "مرد عیار و فرزانه"
زنده یاد محمد اسلم خاموش ، مردیکه خاموش نبود ولی جفای طبیعت امانش نداد و برای همیش خاموش شد.
شاد روان محمد اسلم خاموش  فرزند  محمد اکرم  مسکونۀ اصلی روستای آغاهای درۀ غوث ولسوالی نجراب ولایت کاپیسا است، او درسال – 1306 برابر 1927 میلادی درفیض آباد بدخشان ، دریک فامیل روشن فکر دیده به جهان گشود.  وی تعلیمات ابتدایی را تا صنف ششم در ولسوالی نجراب و دورۀ لیسه را در لیسۀ غازی به پایۀ اکمال رسانید. تحصیلات عالی را طی یک بورس تحصیلی ازطرف وزارت معارف وقت در رشتۀ وترنری - مالداری ازسال 1324 تا 1329 برای مدت پنج سال در دانشگاه پنجاب کشورهند برتانوی موفقانه به پایان برد. و درسال 1329 بعد ازختم دورۀ تحصیل بوطن عودت و به وزارت زراعت شامل وطیفه شد.
به اساس گزارش محترم عبد الودود " ظفری" یک تن از متخصصین سابقه دار زراعت  مقیم امریکا ، مرحوم خاموش در سال – 1320 برابر 1941 میلادی در یک موقف بالای در وزارت زراعت وقت کار میکرد. در دوران ماموریت خود دروزارت زراعت وقت ، کورس های کوتاه مدت و میان مدت را دررشتۀ های " تهیۀ واکسین طاعون گاو ، پرازیت کرم جگردرحیوانات، و امراض ویروسی حیوانی " در کشورهای هند، انگلستان و ایران گزرانیده و سطح تعلیم مسلکی خود را بالا برد.
مرحوم خاموش در 33 کنفرانس بین المللی که در مورد مواد خوراکۀ حیوانی، صحت حیوانی، تولیدات حیوانی، و امراض حیوانی ، درکشورهای  هند، قبریس، تایلند، سوریه، مصر، فرانسه، ایران، اتحاد جماهیر شوروی ، آسترالیا و ایتالیا بین سالهای – 1955 تا 1970 برابر ( 1334 – 1349 هجری شمسی ) اشتراک و موقف فعال داشته است.
نقش برازندۀ  مرحوم داکتر خاموش درامرپیشبرد و توسعۀ مسلک وترنری  در دوران زمامداریش به صفت مدیرعمومی وترنری ( بین سالهای 1332 – 1345 هجری شمسی ) و هم درزمان عهده دار بودنش بحیث  ریس عمومی وترنری و مالداری درعرض سالهای ( 1345 تا 1352 ) نظر به اسناد بجا مانده ، محرز بوده است  او درهمکاری مستقیم همکاران و همسلکان آن زمانیش هر یک دوکتور میرکشاه  شریفی، دوکتورغلام سخی شجاعی ، دوکتور فقیر محمد زمری ، دوکتور سلیمان شاه انصاری، دوکتورعین الدین اشرفی، دوکتورامان الله ملک زاده و یک عده اسیست وترنران که فارغین اولین کورس سه سالۀ وترنری ( بین سالهای 1325 تا 1327 هجری شمسی ) بودند از قبیل : بسم الله خان قدرتی، غلام سخی خان بیطار، مبارکشاه خان، قمرحبیب ، حبیب الله ، محمد عارف وغیره ، در امور تولید واکسین های حیوانی ( از سال 1326 – 1352 به تعداد ده نوع واکسین های مختلف ضد امراض حیوانی  را تولید و استفاده می نمودند) ، تاسیس لابراتوار های تشخیص امراض حیوانی ( 4 باب لابراتوار تشخیص امراض حیوانی  در مراکز ولایات تاسیس کرد)، تاسیس کلینیک های حیوانی  و مجادله علیه امراض حیوانی بویژه  مرض طاعون گاو، طاعون مرغ، طاعون اسپها، و دیگر مریضی های ویروسی و باکتریایی به موفقیت های  مزید نایل گردید. او به تعداد 23  باب کلینیک حیوانی را درمراکز ولایات مختلف کشور تاسیس و به خدمت مالداران کشور قرار داد.
فارم مرغداری بگرامی را به ظرفیت 400 هزار قطعه مرغ  ایجاد نمود، در بوجود آوردن مسلخ هرات  کمک زیادی کرد، ستیشن پیله وری دارلامان، فارم ماهی پروری درونته در ولایت ننگرهار و دستگاه پروسیس شیر در گذرگاه کابل از فعالیت های بنیادی این مرد متجسس و پرکار رشتۀ وترنری بود.
طرح پلان و به اجرا گذاشتن مجادله علیه مرض طاعون گاو، این بیماری کشندۀ اقتصاد کشور که در سالهای  ( 1321 درکابل ، 1323 در قطغن و بدخشان، 1328 در فراه، قندهار و هرات ،  1330 در ولایت مزار، شبرغان و هزاره جات،  1338 در ولایت لوگر و کوهدامن،  1341 درولایات جنوبی ،   1346 در ولایات زابل و قندهار، 1348  در ولایات نیمروز و  فراه، هرات  وغیره مناطق کشور و هم شیوع  مرض طاعون اسپ در ولایات  قندهار و ننگرها )  شیوع کرده و همراه با تلفات بود، با فرستادن تیم های مجادلوی و واکسیناسیون  با واکسین های  تولیدی داخل کشورازگسترش مریضی ها بویژه طاعون گاو جلو گیری و حیوانات را در برابر بیماری های مذکور وقایه  نمود  که ازجمله فعالیت های فراموش ناشدنی داکتر اسلم خاموش  بحساب میرود.  در مجموع  او مدت بیش از 30 سال را در خدمت طبقۀ مالدار کشور قرار داشت.  درجریان فعالیت ها وشایستگی او درتوسعۀ مسلک وترنری و مالداری ، ازطرف مقامات ذیصلاح  آن وقت به اخذ  نشان " مینه پال درجه اول "  نایل گردیده بود.
در مورد تاریخچۀ وترنری در جهان وبخصوص درافغانستان،  مرحوم خاموش  اهمیت اقتصادی و بهداشتی  مسلک وترنری را بخوبی درک کرده و خود معتقد بود که  رشتۀ وترنری با صحت انسانها رابطۀ مسقیم دارد ، وی در کتاب ( سیر و انکشاف رشتۀ وترنری در افغانستان – 31 سنبلۀ 1361) خود ، اهمیت جهانی این رشته را چنین بیان کرده است. ( نسبت اهمیت حیاتی  و اقتصادی مسلک وترنری و بویژه پاندیمی های بیماری طاعون گاو درجهان بطورعموم و درکشورفرانسه بطوراخص باعث ایجاد  فاکولتۀ وترنری درشهر" لیون فرانسه درسال 1141 هجری شمسی برابر 1762 میلادی "  شد و سیر صعودی آن تا سال  - 1340 ( که تاسیس فاکولتۀ وترنری در افغانستان بود) به 15 کشور اروپایی و آسیایی گسترش یافت.  
گرچه شروع مسلک وترنری بنا بر ضرورت مبرم درقطعات سواری اردو ( با استفاده از  اسپ و مرکب )  درافغانستان ازسال 1314  درچوکات وزارت دفاع با تشکیل یک مدیریت عمومی  صحیه و بیطاریه بوجود آمده بود که بعداّ به ریاست حارنتون ارتقا کرد، وشکل ملکی این مسلک با شروع یک فارم گاو شیری درچوکات ریاست حفاظۀ نباتات و حمایۀ حیوانات ریاست  عمومی زراعت وقت در سال ( 1312 هجری شمسی ) در تربیه خانۀ علی آبد کابل تاسیس و به تعقب آن درسال 1315 یک باب کلینیک حیوانی نیز در چوکات آن  ریاست در کابل تاسیس گردید، ولی بنابرتلاش پیش کسوتان این رشته در راس مرحوم داکترخاموش ازهیچ گونه تلاش دریغ نورزیده  و مسلک وترنری را بشکل اکادمیک آن با گرفتن فرمان شماره ( 120) تاریخی 21 / 11 / 1336 ) ازمقام صدارت عظمی،  اولین مکتب وترنری را برای دورۀ سه ساله ( از صنف 10 – 12 ) که از صنوف نهم شاگرد می پزیرفت تاسیس و از طرف متخصصین داخلی و خارجی تدریس می گردید،  متعاقب آن به اساس همان فرمان در سال 1340 فاکولتۀ وترنری درچوکات پوهنحی انجینری  وزراعت پوهنتون کابل افتتاح گردید.
منظور ازبیان این مختصر تاریخچه ، عبارت از توضح  نقش برازندۀ مرحوم داکتر اسلم خاموش بود که دلسوزانه درخشید تا این رشتۀ جدیداّ به تجربه گرفته شده درکشور را تقریباّ از نقطۀ صفر شروع وبه یاری همکاران و همسلکانش به پیش برد.  
مرحوم داکتر خاموش پس از پیروزی کودتای سردارمحمد داود خان که تشکیلات دولتی دورۀ محمد ظاهر شاه تقریباّ بطورکلی تغیرکرده بود، به صفت استاد درپوهنحی وترنری پوهنتون کابل مشغول تدریس مضامین ( پرازیتولوژی صنف سوم  و طب عدلی صنف پنجم ) آن پوهنحی شد.  او در این دورۀ اکادمیک به نوشتن و طبع کتب مسلکی ذیل دست یازید :
1.کتاب سیر تدریجی انکشاف  50 سالۀ وترنری در افغانستان
2.کتاب طب عدلی وترنری
3.کتاب قانون بین المللی وترنری
4.کتاب پرازیتولوژی و نصاب تعلیمی دانشکدۀ وترنری
این کتب را با همکاری کارشناسان موسسۀ مواد خوراکه و زراعت ملل متحد تدوین و به خدمت شاگردان پوهنحی وترنری و همسلکان خود بودیعه گذاشت.
مرحوم داکتر خاموش نسبت نا امنی های داخل کشوربا خانواده اش درسال – 1365 هجری شمسی برابر (1986 میلادی ) به پاکستان مهاجرت نمود و درهمسویی با مردم سلحشورافغانستان درجهاد علیه متجاوزین به کشورسهم فعال گرفت. در ضمن با همکاری موسسۀ  جرمن – افغان کورس شش ماهه وترنری را برای شاگردان فارغ صنف 12 جهت تربیۀ معاونان وترنر در کلینیک های حیوانی  تدوین و به اجرا گذاشت.
داکتر خاموش در سال – 1366 برابر ( 1987 میلادی ) با خانوادۀ خود به امریکا مهاجرت کرد، مدتی را به شهرهای جورجیا و نیویارک سپری کرد، و درسال – 1369 مطابق (1990 میلادی ) به ایالت کالیفورنیای  امریکا  نقل مکان کرده و در منطقۀ  "بی ایریا" سکنا گزید.
 به اساس نوشتۀ اقای ظفری ، مرحوم خاموش درتظاهرات ضد شوروی و اخیرا در تظاهرات علیه کشورپاکستان با سایرمهاجرین فعالانه شرکت جسته و نفرت وانزجارخود را نسبت به مظالم این دو کشور بالای مردم و ملت افغانستان ، بروز میداد. دیگر ازفعالیت های اجتماعی این مرد دلسوز به وطن و هموطن خود عبارت بود از:
1.مرحوم خاموش با شماری از دوستان در تاسیس و تمویل رادیو صدای افغانستان به گویندگی محمد سعید فیضی همکاری صادقانه کرد. این رادیو درعرض هفت سال نشرات خود صدای مظلومانۀ مردم افغانستان را بگوش جهانیان رسانید.
2. زمانیکه (در سال 1996 میلادی برابر – 1375 هجری شمسی )  طالبان به مناطق شمالی کابل و ولایت پروان  یورش بردند و با سوختاندن تاکستان ها، خانه ها و مزارع مردم محل را مجبور به ترک محل بودوباش و مهاجرت کردند و شمار زیادی ازمردم با دستان خالی به درۀ پنجشیر فرار نمودند،  آنها با وضع بدی که داشتند  به کمک های آنی و فوری ضرورت داشتند، در زمینه افغانهای ساکن منطقۀ " بی ایریا " در ایالت کالیفورنیای امریکا ، کمیتۀ  را تحت ریاست مرحوم عبد الرحیم و به عضویت مرحوم داکتر خاموش ، محمد سعید فیضی، شیر محمد آغا، عبد الغیاث نشاط، ، محمد طارق و عبد الودود ظفری تشکیل دادند ، تا با جمع آوری اعانه و پیدا کردن سپانسر شیپ، به مشکلات آن مردم مهاجردردرۀ پنجشیر رسیدگی شود. این کمیته توانست ،  درعرض چند ماه ازطریق ارسال کمک های نقدی و سپانسر شیپ ، تا حدی مشکلات آن مهاجران را رفع نماید ، در زمینه مسعود در سفری که به فرانسه داشت ، با بعضی اعضای این کمیته دیده و ازکمکهای اوشان تشکر نموده بود.
3.مرحوم محمد اسلم خاموش بنا بر باور عمیق به شعایر و فرهنگ اسلامی  با همراهی تعدادی از برادران در تاسیس مرکز اسلامی ابراهیم خلیل الله سعی بلیغ بخرچ داد.
4.مرحوم خاموش عضویت انجمن سالمندان افغان در منطقۀ  " بی ایریا " را نیز داشت و درجلسات شان فعالانه اشتراک می کرد.
5.مرحوم داکتر خاموش با جمعی از مردمان فرهنگ دوست کشوردرمهاجرت در سال – 2008 میلادی برابر ( 1387 هجری شمسی ) انجمن فرهنگی دانش را ایجاد کردند، هیًت مدیرۀ انجمن،  داکتر خاموش را بریاست آن انجمن انتخاب نمودند که تا این اواخر ادامه داشت.
6.مرحوم خاموش باجریدۀ  " امید " ، ماهنمامۀ "طلوع" ، و " سالنامۀ انجمن سالمندان افغان درمنطقۀ " بی ایریا " همکاری قلمی داشت.
با کمال تأسف اطلاع یافتیم که داکتر محمد اسلم خاموش شام یکشنبه دهم ماه جنوری – 2016 برابر
( 20 جدی 1394 هجری شمسی ) داعی اجل را لبیک گفته و به جهان ابدیت پیوست، و بتاریخ 15 جنوری 2016 میلادی ( روز جمعه تاریخ 25 جدی 1394 ) در حظیرۀ شهر "هیوارد  - ؟  "  به حضور داشت اعضای فامیل، دوستان و علاقمندان احترامانه  به خاک سپرده شد.
از مرحوم داکتر خاموش دو پسر ، شش دختر و تعداد 31 نواسه بجا مانده است، اکثر نواسه ها بدرجات بلند تعلیمی قرار دارند.

درگذشت داکتر محمد اسلم خاموش این مرد عیار و فرزانه یک ضایعۀ بزرگ برای خانواده، دوستان و جامعۀ وترنری افغانستان میباشد. من بدین ذریعه درگذشت مرحوم داکتر خاموش را به تمام اعضای فامیل مرحومی، اقارب، دوستان و جامعۀ وترنران افغانستان تسلیت گفته و برای مرحومی از خداوند متعال جنت فردوس استدعانموده و برای وابستگانش صبر جمیل آرزو مینمایم.     

  داکتر عزیزالله عثمانی
dr_qadis@yahoo.com
---------------------------------------------------------------------------------------------------