عقـــــل بنـــموده بـــه دانشـــــــکده ي خـــاطــر تـــو ــ راي هـــاي هــــمه را فـــکر صـــواب انــدازی (والــه هروی)

پنجشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۰

بیماری ضیاع پروتین از روده ها در حیوانات کوچک

بیماری ضیاع پروتین از روده ها درحیوانات کوچک
(Protein-losing enteropathy in pet)

 مقدمه 
    عارضه ضیاع پروتین یک بیماری عمده درجمع امراض داخلی حیوانات کوچک مي باشد. یکی از ویژگی های بیماری این است که در تمام مراحل تشخیصی و تداوی نیاز به دقت بیشتر دارد.
خیلی موارد اتفاق مي افتد که گزارش معاینات آزمایشگاهی حیوان بیمارکاهش مجموعی پروتین های خون را نشان میدهد. درخیلی از این موارد در نخستین سنجش معالج به دونکته اولیه کمبود پروتین (Protein malnutrition) چه از سبب اختلال در جذب امینواسیدهای ضروری، ناشی ازعوارض ناحیوی کانال هضمی و یا هم تابلوی غذایی نا مناسب با کمبود شاخص مقدار پروتین غذا، اشاره مي کند. چنانکه درطبابت انسانی نیزهراز چندگاه این چنین پرشهای تشخیصی دیده میشود.
درخیلی موارد کلینیکی به ویژه درانسان، سگ و پشک، عارضه ضیاع پروتین ازدید معالج به دورمي ماند. دلیل آنهم مشابهت های زیاد علایم کلینیکی میان عدم دریافت و برعکس از دست دادن پروتین دربیماران می باشد.
عمدتآ کمبود شدید مقدارمجموعی پروتین های خون اگر ناشی از اختلال درعمل جذب و یا هم کمبود محتوی پروتین غذایی باشد، این دو با دقت روی تاریخچه و علایم کلینیکی بیماری و مهمترازهمه پاسخدهی بیمار به تداوی عارضوی، هم آسان تشخیص شده و هم به سادگی تداوی مي شود. اما هرگاه کاهش پروتین های عمده بشکل فعال رونما شود، ممکن بعد هفته ها تداوی عارضوی همراه با تغذیه مناسب، نتنها بهبودی در وضعیت بیمار به وقوع نمی پیوندد، بلکه با گذشت زمان حالت صحی بیمار روز به روز رو به وخامت گذاشته و درنتیجه بعد هفته ها تلاش با پیگیری تداوی عارضوی، درنهایت معالج و مالک هردو از ادامه تداوی و بهبود حیوان خسته و نا امید شده، و همه ای تلاش ها با مرگ حیوان پایان می یابد.

 محتوی این مقاله معلوماتی برمبنای یک مطالعه کلینیکی و کتابخانه ای در دانشگاه زراعت و تکنالوژی توکیو تهیه و بازگردان شده است. همراه با دراختیار گذاشتن آن با داکتران محترم معالج طب وترنری در افغانستان، امید آن میرود، تا اگرگاهی داکتران معالج با بیمارانی با همچو مشخصات روبه رو مي شوند، آگاهی نسبی در مورد این عارضه درتصمیم گیری برای تشخیص و تداوی به موقع، مفید باشد. 

ضیاع پروتین چیست وچگونه به وجود میآید ؟
     اصطلاحProtein-losing Enteropathy   به خارج شدن فعال و تدریجی پروتینها ازجدارمورگهای خون و لمفاوی به محیط خارج از رگ، اطلاق مي شود. این عارضه بیشتر بعد از بیماریهای مشخص به میان میاید. ضیاع پروتین درتمام انواع حیوانات رخ میدهد، اما در حیوانات کوچک از جمله سگ و پشک اهمیت کلینیکی بیشتر دارد.  درطبابت انسانی نیز این عارضه یکی ازپر درد سر ترین بیماریهای شعبه داخله به شمار می رود.
بیماریها و نارسایی های مختلف منحیث عوامل اولیه، دربه میان آمدن عارضه ضایع شدن فعال پروتین از بدن سهیم اند. عمدتآعارضه درنتیجه برخی از بیماری های خاص و مرتبط با سیستم های هضمی، تنفسی، قلبی ریوی وریدی، وغیره، به وجود میآید. درحیوانات کوچک این بیماری بیشتر دراثرعوارض ویژه کانال هضمی به وجود میآید. چنانچه بخشی ازعضو مصاب "روده ها" نه تنها اینکه درجذب مواد مغذی به ویژه امینواسید های ضروری سهم گرفته نمی تواند، بلکه  عملآ در از دست دادن پیمانه وسیع از مواد اساسی و ضروری عضویت نیزسهم فعال دارد. این نکته بیماری را درجمع امراض عمده داخله حیوانات کوچک قرارداده است، و ازنگاه تشخیص کلینیکی به آن اهمیت بیشتر میدهد. زیرا جبران امینو اسید های ضروری از دست رفته وهم وادارساختن روده ها به برقراری مجدد فعالیت عادی زمان گیراست، که این امربه عنوان یک چالش عمده در برابر داکتر معالج حیوان قرار میگیرد.
 البومین albumin/ و گلوبولین/   globulinاز عمده ترین پروتین های اند که همراه با سایر ترکیبات سیرم خون و یا مایع لمفاوی از جدار رگ ها به داخل کانال روده ها و یا سایر خالیگاه های بدن از جمه حفره بطن نفوذ کرده و کاهش شدید این دو پروتین حیت بخش را در ترکیب کیمیاوی خون سبب می شود. درنهایت کاهش شدید با علایم کلینیکی شاخص در بیمار تبارز میکند.

- سیروم البومین ((Serum Albumin پروتین مهم خون است، که به طور نورمال در جگرتولید و بعد وارد دوران خون مي شود، تا به عنوان یکی از اجزای مهم خون نقش داشته باشد. در واقع پروتین البومین منحیث عامل عمده سیروم خون و سایر مایعات عضویت درانتقال عناصرکیمیاوی کمتر منحل در آب اجرای وظیفه میکند. همچنان البومین در نگهداشت آب در دوران و تنظیم حجم خون نیز نقش نهایت مهم دارد. این پروتین حدود شصت درصد از پروتین های خون را تشکیل میدهد. از این رو کمبود شدید آن بحران جدی را در وظایف نسج خون بوجود میآورد.

زمانی که رگ های خون و لمف در اثر عوامل التهابی قابلیت نفوذ پذیری پیدا میکنند، البومین همراه با سایر ترکیبات سیروم خون ازجمله انتی بادی ها، انزایم ها ، فکتور لخته کننده خون، سایر پروتین ها وغیره عناصر به خارج از مورگ درانساج مجاور و یا خالیگاه های عضویت نفوذ و تجمع کرده، سبب کاهش غلظت آن در دوران خون مي شود که در اکثر موارد این عناصر دو باره جذب دوران شده و قلت آن جبران مي شود. ولی درتعدادی از بیماری های خاص بویژه درحیوانات کوچک این نفوذ پذیری صرفآ درداخل کانال هضمی میباشد که جذب دوباره آن کمتر میسر مي شود، و قسمت بزرگ این مواد بیشتر به دلیل بحران درعضو مبتلا (روده ها) چانس جذب مجدد نداشته و در نتیجه از طریق کانال هضمی اطراح و باعث کاهش وسیع و بحرانی آن در مایعات و سایر انساج مي شود. 
در این بیماری از یک سو آسیب وارده جذب مجدد امینو اسید ها بوسیله روده ها را متاثر می سازد ، و سوی هم عضویت تلاش می کند تا پروتین های از دست داده شده را از سایر منابع از جمله عضلات فراهم نماید، که همهء این تلاش ها در دراز مدت کار ساز نبوده وصرفآ باعث ازدست دادن ذخایر و منابع عمده پروتین شده و د رنهایت لاغری فرسایشی و مرگ حیوان را به دنبال دارد .
 چهار بیماری ذیل درایجاد عارضه ضیاع پروتین (Protein – Losing Enteropathy) درحیوانات کوچک مهم شناخته می شوند.
1.      Histoplasmosis (fungal infection)
2.      Inflammatory Bowel Diseases
3.      Intestinal Lymphosarcoma
4.      Intestinal Lymphangiectasial

 ازجمله بیماریهای فوق Intestinal Lymphangiectasia یا اتساع رگ های لمفاوی روده در سگ ها ذیلآ تشریح مي شود.

تعریف 
    بیماری عبارت از اتساع پتالوژیک رگهای لمفاوی روده عمدتآ در سگ ها و ندرتآ در سایر حیوانات میباشد. این بیماری در انسان نیز اهمیت کلینیکی دارد.
اسهال دوامدار، درد بطنی، کاهش وزن، بی اشتهای، و کاهش چشم گیر و دوامدار پروتین های خون و لمف ،عمدتآ البومین و گلوبولین albumin,globulin) ) از مشخصه های عمده بیماری می باشد. درصورت عدم تشخیص به موقع، تداوی و پرستاری لازم در زمان تداوی، این بیماری در بسا موارد کشنده است.
چگونگی به وجود آمدن بیماری
     طوری که در تعریف بیماری یادآوری شد، عمدتآ بیماری درنتیجه اتساع و نازک شدن رگ های لمفاوی روده ها بوجود میاید، چنانچه قابلیت نفوذ پذیری مورگ ها ازدیاد یافته ومحتوی آنها به خارج از رگ نفوذ میکند. مورگهای لمفاوی (Lacteal) در روده ها وظیفه جذب مالیکول های شحمی را دارند و این عمل را توسط مایکرو ویلی ها (Microvili ) انجام می دهند. زمانیکه تحت تأثیرعوامل مساعد کننده بیماری مورگهای لمفاوی التهابی واتساع نمودند، فشار اوزموتیک کپیلری ها متمایز شده زمینه نفوذ پروتین ها، اسید های شحمی، حجرات سفید خون ازجمله لیمفوسایت ها، وغیره عناصر کیمیاوی خون به کانال روده و یا انساج مجاورآن فراهم می شود.
حالت بحرانی زمانی بوجود میاید، که بیشتر این مواد به داخل کانال هضمی نفوذ کند. گرچه ممکن است برخی از آن دربخشهاي از روده ها دوباره جذب شود، اما قسمت عمده ی آن اطراح مي شود. این در حالیست که بخش عمده از مایکرو ویلی های روده توانایی جذب دوباره مالیکول های شحمی را نیز از دست میدهند.
عوامل 
 lymphangictasia با تعامل عوامل اولیه ارثی وعوامل ثانوی بوجود میاید. طوری که دربسیاری موارد هردوعوامل با هم در بوجود آمدن بیماری یکجا سهم میگیرند.
عوامل اولیه و ارثی:
Focal Lymphangiectasia -1: نارسایی به شکل یک هسته ی مرکزی درسیستم لمفاوی روده ها از بدو تولد وجود دارد. 
2- (Diffuse lymphatic abnormalitiesWidespread: نارسایی سرتاسری سیستم لمفاوی.
3- Chylothorax : نارسایی کانال های لمفاوی سیستم تنفسی و نفوذ دوامدار مایع لمفاوی در خالیگا ه صدر.
4- Lymphedema: ورم عضو در نتیجه عدم زهکشی لمفاوی (Insufficient Lymphatic Drainage ) .
5- Chylous ascites : نفوذ و تجمع مقادیر زیاد از مایعات لمفاوی در خایگاه بطن.
عوامل ثانوی :
1- تومورهای معده و روده : 
طوراوسط سگ ها پس از پنج سالگی به بیماری مبتلا مي شوند. اما سگ های جوان مستثنا بوده نمی توانند. واقعات بیماری درنسل های مختلف در سگ های ماده نسبت به سگ های نر بیشتر دیده شده است.
2- بیماری های قلبی:
عوارض سمت راست قلب (Right heart failure) و التهاب پوش قلب Constrictive pericarditis) ) که اکثرآ این عوارض بعد از حملات قلبی ویا جراحی های قلب بوجود میاید وعدم انبساط لازم و فشار بالای عضله قلب را باعث میشود که درنتیجه نفوذ پذیری مورگ های ناحیوی مساعد مي شود.
3- التهاب و بندش ورید جگر ( Budd – Chiari Syndrome ) .
علایم و دریافت هاي کلینیکی
    بیماری باعلایم اسهال مزمن، استفراغ، بی اشتهای، بیحالی، باختن وزن، پندیده گی بطن ascites))، دیهایدریشن، پندیده گی ناحیوی (edema) که در اثر تجمع مایع لمفاوی در قسمت های مختلف عضویت دیده شود و مشکلات تنفسی درنتیجه تجمع مایع لمفاوی در صدر و یا کم شدن حجم خونی مشخص مي شود. در ابتدا علایم حیاتی نورمال بوده ولی با گذشت زمان یعنی حدود دو یا سه هفته پس از آغاز بیماری درصورتی که اقدامات معالجوی کارآمد نباشد، ممکن است درجه حرارت بدن بین یک تا دو درجه ساتنی گراد کاهش یافته و تعداد ضربان قلب و تنفس بیشتر ازحد نورمال ملاحظه شود، که این نشانه وخیم شدن بیماری می باشد. اشتهای حیوان عمومآ نورمال به نظر میرسد.
تشخیص 
    بسا موارد ممکن تشخیص احتمالی بیماری براساس تجربه معالج از روی علایم کلینیکی بیماری صورت گیرد، اما درخیلی حالات تنها با اتکا به علایم کلینیکی تشخیص بیماری دشوار خواهد بود. زیرا همیشه تمام مشخصه های متمایزکننده بیماری نزد بیمار دیده نمی شود.
از اینکه مشخصآ بیماری بعد ازکاهش شدید درترکیب اجزای خون اهمیت کلینیکی پیدا میکند، بنآ جهت تشخیص دقیق بیماری توجه به نتایج معاینات سیرولوژیک اهمیت بیشتر پیدا میکند. ممکن است بعضآ در کلینیک های حیوانی کشورما  انجام این معاینات تا اکنون مقدور نباشد. اما از آنجایی که معاینات سیرولوژیک در انسان و حیوان مشابه است ، با فرستادن نمونه خون حیوان به آزمایشگاه های انسانی میتوان این معاینات را به قیمت مناسب انجام داد.
معاینات آزمایشگاهی 
معاینات سیرولوژیک :
در این معاینات علاوه بر شمارش کامل حجرات خون (CBCو سنجش درصد لیمفوسایت ها رد دوران خون، تعین اجزای کیمیاوی خون (Blood Biochemistry Profile) از جمله مقدار مجموعی پروتینهای سیرم خون (sTP)، تعین مشخصه التهاب (C-reactive protein- CRP) ، تعین اندازه کلسترول خون، مورد توجه است.
دومشخصه ویژه که در تشخیص بیماری خیلی مهم تلقی می شود و انجام دادن آن هم دشوار نیست، تعین درصد لمفوسایتها  و تعین مقدار پروتین البومین در ترکیب خون میباشد:
الف:- چون بیماری گاهی ارتباط مستقیم با صدمه رگ های لمفاوی دارد و همراه با ضیاع مایع لمفاوی مقدارزیاد از لیمفوسایت ها نیز از دوران لمفاوی و خون خارج و کاهش فیصدی آن در خون یک شاخص تشخیص است. همچنان کاهش مقدارکلسترول خون که نیز بخشی از ترکیب مایع لیمفاوی است و همراه با لمف ضایع و سوی دیگر جذب آن در روده ها نیزکاهش میابد، این نیز میتواند شاخص عمده تشخیص بیماری باشد.
ب:- کاهش مقدار پروتین البومین درخون یکی ازعمده ترین دریافت های تشخیصی بیماری Lymphangiectasia به حساب میرود. کمبود شدید البومین تنها درچهارعارضه ذیل نزد حیوان بیمار به ملاحظه میرسد، که باید از نگاه کلینیکی عوارض موجود نزد حیوان با بیماری های ذیل تفکیک شود.
1. عارضه عمومی ضیاع پروتین Protein- Losing Enteropathy که ممکن تنها منحصر به روده ها نباشد ، تشخیص تفکیکی و نهایی آن بعد ازنمونه گیری ازنسج روده Biopsy)) ومعاینات هستو پتالوژیک امکان پذیر مي شود.
2. بیماریهای گرده ها مانند/ Glomerulonephritis که مقدار زیاد البومین از طریق ادرار اطراح مي شود. به این منظور، تعین غلظت البومین درادرار بوسیله معاینه و تجزیه ترکیبی محتوی ادرار سفارش می شود.
3. بیماری های جگر سبب کاهش در تولید البومین توسط جگر میشود (معاینه مواد صفراوی bile acids test).
4. باختن پروتین ها همراه با سیرم خون از طریق صدمات جلدی (سوختگی).
با این همه معاینه مواد غایطه حیوان شامل معاینه فزیکی موکوزای روده، پرازیت ها، وکیفیت هضم مواد غذایی، وغیره میباشد که درتشخیص کلینیکی مهم و ضروری است . همچنان درصورت امکان x-ray صدر و بطن در تثبیت حجم مایعات درخایگاه های عضویت chylothorax   و ascites  وهمچنان تغییر اندازه قلب و حجم روده ها کمک می کند.
معاینه التراسوند ( Abdominal ultrasound) تغیرات در روده ها بویژه اتساع Duodenum و عقدات لمفاوی بطن ونیزموجودیت مایعات لمفاوی در صدر و بطن را مشخص می نماید.
 در نهایت با اندسکوپی معده و روده(Gastroduodenoscopy)  تغییرات مشخص درموکوزای معده و روده مشاهده میشود. ممکن است همه ی معاینات فوق با هم مهیا نباشند. اما از نگاه اهمیت تشخیصی کینیکی انجام هر کدام اهمیت دارد.
تداوی
 تداوی بیماری به اساس تشخیص و تفکیک عوامل و اسباب آن اقدامات چند جانبه را ایجاب میکند.
1- عوارض التهابی به هرحال در بیماریLymohangiectasia  دیده میشود. طوری که ممکن منحیث عامل اصلی ویا به شکل ثانوی به میان آمده باشد. بنآ اقدام درجهت کاهش التهاب با استفاده از دوا های ضد التهاب صورت میگیرد.
.Prednisone / Prednisolone 1 - 05mg/kg SID (I – 3 weeks) 
نوت : استفاده دوامدار از دارو های ضد التهاب ممکن در بیماران دارای نارسایی های قلبی خطرناک باشد. 
2- توجه به رژیم غدایی بخش عمده ازتداوی را در برمیگیرد. طوری که روده ها درجذب مواد دچار عارضه شده اند، باید جیره حیوان قابلیت هضم و جذب سریع و ساده را داشته ، غنی از امینو اسید های ضروری و فقیر از شحم باشد.
3- استفاده از ویتامین ها به ویژه ویتامین های منحل درشحم (A-D-E-K) به شکل زرقی سفارش شده است.
4- تطبیق منظم دوره کامل  انتی بیوتیک به منظورجلوگیری ازمداخله عوامل باکتریایی.
5- تطبیق سیرم هایhetastarch   (Starch Hydroxyethyl) و یاserum albumin with blood plasma   با آهستگی از طرق ورید در جبران کمبود عناصر ضروری تا زمانی که روده ها به فعالیت نورمال برگردد، پیشنهاد شده است.

تهیه و ترتیب 
عبدالقدیر قدیس 
June 2010 
Tokyo University of Agriculture and Technology, Tokyo, Japan 


References
1. Ettinger, Stephen J.;Feldman, Edward C. 1995. Textbook of Veterinary Internal Medicine (4th ed.). W.B. Saunders Company. ISBN 0-7216-6795.

2.  Fogle, Jonathan.,  E. Bissett, Sally, A.  2007. Mucosal Immunity and 
 Chronic Idiopathic Enteropathies in Dogs. Compendium on Continuing 
 Education for the Practicing Veterinarian. (Veterinary Learning Systems) 29 (5): 290– 296.

3. Kull P, Hess R, Craig L, Saunders H, Washabau, R. 2001. Clinical, radiographic, and ultrasonographic characteristics of intestinal lymphangiectasia in dogs:  17 cases (1996-1998). Am. J. Vet. Med. Assoc. 219 (2): 197– 202. 

4. Matz, M. E., 2006. Dietary Management of Gastrointestinal Disease.   Proceedings of the North American Veterinary Conference.

5. Mc. Gavin Zachary., 2007. Pathologic Basis of Veterinary Disease-    lymphangiectasia. Dorland's Medical Dictionary.  SAE/162: 203- 211

6. Steiner, Jörg M. 2003. Protein-Losing Enteropathies in Dogs. Proceedings of  the 28th 2World Congress of the World Small Animal Veterinary.

7. Sutherland-Smith J, Penninck D, Keating J, Webster C. 2007. Ultrasonographic intestinal hyperechoic mucosal striations in dogs are associated with lacteal dilation. Vet Radiol Ultrasound 48 (1): 51–7. 

8. Willard, Michael., 2005. Protein-Losing Enteropathy in Dogs and Cats. Proceedings of the 30th World Congress of the World Small Animal Veterinary.  
   

به کارگیري عکس العمل هاي معافیتي

شبکه پیام دهي معافیتي: به کارگیري عکس العمل هاي معافیتي 
   .Lippolis, et al., 2008 / J. Anim. Sci 


هرچند که همراه با دريافت هاي علمي جديد نماي سيستم معافيتي بيشترمغلق شده است، اما درهمه حال اثردانسته هاي علمي نو براي حفظ سلامت پستانداران حياتي بوده است. گرچه تا حال بيشتريافته هاي علمي تازه پيرامون عملکردهاي سيستم  معافيتي پستانداران ازچشم پوينده شما سعادتمند گذشته است. با آنهم اين مقاله برخي ازاين يافته ها را تا حد ممکن ساده بيان مي دارد. اميد وارم با استفاده ازآن گنجينه معلومات مسلکي شما بيشترغنامند شود. تا باشدکه ازاندوخته هاي خويش درجهت بهبود روند معالجه و پيشگيري بيماري هاي حيواني درکشورعزيزما استفاده اي بهينه نماييم.

                                                                                                           "عبدالقدير قديس"

چکيده
     نقش سيستم معافيتي محافظت ازعضويت دربرابرعفونت ونابود سازي بيماري ازوجود ميزبان مي باشد. گرچه وظايف اين سيستم را حجرات دفاعي اجرامي کنند، اما حجرات غيردفاعي نيزدوشا دوش براي آن کارمي کنند. درگذشته اغلب تصور بر آن بود که گويا حجرات غيرمعافيتي درعملکردهاي دفاعي بدن نقش کمتردارند وتنها درمواردي نقش موانع فيزيکي را ايفا مي کنند. درحاليکه يافته هاي جديد چيزي بيشتر از آنرا بيان مي کند.
تحقيقات نشان ميدهد که درعکس العمل هاي معافيتي بدن حجرات غيردفاعي نيز با آزاد سازي ماليکول هاي ضد ميکروبي واکنش نشان ميدهند. اين درحالي است که حجرات دفاعي منحيث قواي اصلي در زدودن عوامل بيروني بيماري زا و حجرات سرطاني نيزنقش اساسي دارند. علاوه برآن يافته هاي جديد نشان ميدهد که سيستم معافيتي درتنظيم پاسخدهي تمام حجرات بدن با تفکيک فعال وغيرفعال بودن عملکرد دفاعي آنها نقش دارد. چنانکه حجرات غير دفاعي نيز با عملکردهاي معين درفعاليتهاي دفاعي سهم  ارزنده دارند، وبنحوي درشکل گيري عملکردهاي معافيتي بدن هر دو نوع حجرات دفاعي وغيردفاعي لازم و ملزوم يک ديگراند.
اين مقاله يک باز بيني عمومي در مورد پيوسته بودن تمام فعاليت هاي معافيتي را پيشکش مي کند. همچنان پيرامون اينکه چطورحجرات غيرمعافيتي با سيستم هاي معافيت ذاتي و اکتسابي طور جداگانه ويا هماهنگ درزمان مقابله با تهديد فعاليت مي نمايند. همچنان  در مورد اثرات عواملي چون تغذيه و فشاربالاي سيستم معافيتي وهم اينکه درحيوانات باردارسيستم معافيتي چگونه در فعايت هاي غير ازمحوعوامل بيماري زا سهم مي گيرد، بحث همه جانبه صورت گرفته است.

واژه هاي کليدي : (
cytokine) ماليکول پروتيني حامل پيام حجروي، (adaptive) اکتسابي، (immunology)مصئونيت شناسي، (innate) ذاتي، (nutrition) تغذيه، (toll-like receptor) نوعي آخذه ها درسطح حجرات دفاعي.
پيشينه
      سيستم معافيتي يک شبکه حجروي جستجوگر، وسيع  و پيچيده است. وظيفه اساسي اين شبکه، پاک سازي عوامل مضر، بيماري زا و حجرات سرطاني ازعضويت ميزبان مي باشد. حجرات دراين سيستم به شکل مرزهاي فيزيکي درمقابل عوامل بيماري بوده و هم اين حجرات قادربه ترشح ماليکول هاي اند که عملکرد ضد ميکروبي دارد. ازاين رو، عمل کرد اين سيستم مشروط بر تعادل ميان کارايي وعدم کارايي حجرات وماليکول هاي آن است. 
 تشکيلات فعال سيستم معافيتي متشکل ازتعداد نا شمارحجرات و ماليکول هاي پروتيني مي باشد. اين عوامل توانايي کامل و يا قسمي نابود سازي انواع مختلف موجودات ذره بيني بيماريزا وحجراتي که سرطاني و يا مشکوک تشخيص شوند را دارند. درعين حال، در مواردي تشکيلات دفاعي به حدي عملکرد اختصاصي دارند که قادر اند حجرات وعوامل ويژه و مشخص مهاجم را بدون اين که به حجرات خودي صدمه بزنند، نابود کنند. 
 درصورت عدم کارايي سيستم معافيتي، بدون شک ميزبان دربرابر بيماري مغلوب مي شود. درمقابل، اگرسيستم معافيتي بيش ازحد فعاليت کند (hyper-active immune system) سبب عوارضي از قبيل حساسيت هاي شديد وبيماري معافيتي (Autoimmune disease ) شده و در نهايت منجربه مرگ مي شود. با اين حال شناسايي دقيق سيستم معافيتي در ثمربخشي تداوي بيماري ها با بلند بردن توانايي دفاعي ميزبان وهمزمان جلوگيري ازفعاليت بيش ازحد سيستم معافيتي hyper- reactive immunity ، کمک فراوان مي کند.
تحقيقات روي سيستم معافيتي نشان مي دهد که عملکردهاي متداوم ماليکول هاي تنظيم کننده دراين سيستم براي درکنترول نگهداشتن و مهاراين سيستم کمک مي کنند. علاوه بر آن حجرات سيستم  دفاعي طورمداوم تحت مطالعه قراردارند، تا خصوصيات ويژه آ نها هرچه بيشترشناسايي و ازنگاه عملکرد به گروپ هاي خاص که هر کدام نقش ويژه درپاسخ دهي معافيتي دارند، طبقه بندي شوند.

- ازگذشته ميدانيم که سيستم معافيت به دوبخش معافيت ذاتي و اکتسابي (
Innate and acquired immunity) دسته بندي شده است.
معافيت ذاتي (innate immunity)
   عملکردهاي دفاعي غيراختصاصي که ميزبان بي درنگ پس ازتولد به آن مواجه مي شود، شامل معافيت ذاتي مي باشد. اين فعاليت ها ازبدو تولد تا آخرعمر همچنان درعضويت ميزبان جريان دارد. درحقيقت اين بخش نقش مديريت سيستم معافيتي را داشته وهم نزديک به کل فعاليت هاي فيزيکي و کيمياوي سيستم دفاعي را انجام ميدهد. 
معافيت ذاتي خط اول دفاع ميزبان در مقابل حملات عوامل بيماري را فراهم ميکند. هرچند تعدادي ازعوامل بيماري قابليت فراراز رديابي اين خط دفاعي را دارند.  درکل معافيت ذاتي حياتي ترين بخش سيستم دفاعي بوده و نقش اصلي درشکل گيري تمام فعاليت ها وعملکردهاي دفاعي عضويت را به عهده دارد.

معافيت اکتسابي (
acquired immunity)
     درواقع تمام فعاليت هاي اين بخش سيستم دفاعي تحت هدايت مستقيم و يا به وسيله پيام هاي کيمياوي که ازحجرات سيستم معافيت ذاتي وحجرات غيردفاعي فرستاده مي شوند، شکل مي گيرد. اين پيام هاي دفاعي به وسيله حجرات کمکي (T- helper cells) تنظيم و بيشتر رد و بدل مي  شود. در اين ميان حجرات کمکي منحيث پل ارتباطي عمل مي کنند.   فعاليت هاي سيستم معافيت اکتسابي به وسيله همين پيام هاي کيمياوي  حجروي که حاوي معلومات ارزند ازهوئيت عوامل مرضي است، شکل مي گيرد. سيستم معافيت اکتسابي درپاسخ به پيام هاي دريافت شده، عملکرد دفاعي را با توليد انتي بادي هاي ( IG-Immunglobulins) ويژه به وسيله لمفوسايت هاي B آغاز و تنظيم مي کند.
درده سال اخير برخي از پيشرفت ها در مبحث مصئونيت شناسي، حکايت از به هم پيوسته بودن سيستم هاي معافيت ذاتي و اکتسابي دارد. ارتباط ميان اين دو شبکه اصلي ازهمان مراحل ابتدائي عکس العمل التهابي آغاز و الي تحريک و بکار افتيدن حجرات دفاعي را دربر مي گيرد. جمعي از فعل و انفعالات ميان حجرات دفاعي صرف به خود اين حجرات محدود نمي شود. نظريه اينکه دريک عملکرد دفاعي حجرات دفاعي تنها اعضاي فعال و حجرات غير دفاعي  قرباني و يا هم صرفآ تماشاگراند، حالا نادرست ثابت شده است. 
سهيم بودن حجرات متنوع (e.g., adipose, myofibers, and epithelia) درفعاليت هاي مشترک به وسيله توليد ماليکول هاي که در يافتن عوامل بيماريزا، فعاليت هاي پيام رساني وتنظيم کننده (cytokines) ويا هم ترشح پيپتايدهاي ضد ميکروبي (antimicrobial peptides) مشخص مي شود.

دريافت هاي فوق اين مطلب را بیان مي کند که تمام انواع حجرات مي توانند در فعايت هاي دفاعي سهم داشته باشند. با اين حال براي مهار پروسه هاي التهابي نقش حجرات غيردفاعي نيزچشم گير و ارزنده مي باشد. زيرا نخستين حجراتي که درمقابل تهاجم عوامل بيماري زا عکس العمل نشان ميدهند، حجرات و انساج سالم غيرمعافيتي مي باشند. نقش راهبردي حجرات غيرمعافيتي در تعين مسيرعملکرد تمام انواع حجرات درهر دو سيستم معافيتي ذاتي و اکتسابي را ميتوان به وضاحت  ديد.
به گونه مثال ازعملکرد حجرات غيرمعافيتي (
non-immune cells) ميتوان ازحجرات غشاها (epithelial cells) و يا هم حجرات شحمي  (adipose) نام برد. اين حجرات با ترشح Interleukin 1) IL-1 پيام فعال کننده نيتروفيل ها درسيستم معافيت ذاتي  و يا ترشح IL-15 منحيث نوعي پيام براي تحريک حجرات تي (T-lymphocyte) درسيستم معافيت اکتسابي، ياد آورشد.

چگونگي آغاز يک عکس العمل معافيتي 
     دوهزارسال قبل سيلسوس (Celsus) يک طبيب رومي و نويسنده مقالات طبي مشخصه هاي کلينيکي التهاب را که شامل سرخي ( rubor ) گرمي (calor)، پنديده گي (tumor) و درد (dolor) است، بيان نمود. مشخصه هاي فوق نمايانگر آن است که سيستم معافيتي فعالانه تلاش هايش را درجهت محوتهديد واقعي و يا مجازي درعضويت آغازکرده است.
ساليان متمادي محقيقان کارکردند تا بدانند که چگونه سيستم دفاعي ميزبان مي تواند ويژه گي مهاجم را بشناسد, اعمال هدايت کننده انجام دهد و بلاخره باعث از بين رفتن عامل بيماري شود.
 کارهاي مقدماتي که به وسيله
Billingham et al.,1953) Medawar) در مورد مفکوره Central tolerance (elimination cells that recognize self) يا عمليه شناخت و زدودن آنعده حجرات دفاعي که برعليه حجرات خودي عمل ميکنند، خيلي عمده وحياتي بوده و پاسخ قسمي به پرسشها در اين مورد مي باشد. همچنان شناخت عملکرد برخي از لمفوسايت ها که به کشنده هاي حقيقي مشهوراند ( Cytotoxic T lymphocyte / NK) تصور کلي درمورد اين که سيستم معافيتي قادر است ميان دوست و دشمن تفکيک کند، را به ميان آورد. 
 عملکرد حجرات NK بربنياد توان شناسايي ويژه و نابود سازي حجرات خودي مبتلا استوار بوده و بيانگر اين است که عمل شناسايي و حذف حجرات خودي که مضر و يا نا کارآمد، يکي از وظايف عمده سيستم دفاعي مي باشد. 
پرسش هاي وجود دارد که اگرغيرخوديها (antigen) محرک سيستم معافيتي اکتسابي هستند، پس محرک سيستم معافيت ذاتي چيست؟ و يا چي مي تواند محرک يک عکس العمل التهابي باشد؟
پاسخ اين پرسشها با شناسايي گيرنده ها وسايرعوامل در سطح حجرات دفاعي که منحيث الگوي شناخت ماليکولي براي تثبيت عوامل بيگانه توسط اين حجرات به حساب ميروند، بدست آمده است.

الگوي شناخت (
Pattern Recognition
  نخستین مطالعات روي حشرات ميوه (Drosophila) , (Lemaitre et al 1996) منجر به دريافت (TLR)  Toll- Like receptors شد ،که مفهموم گروهي ازآخذه ها درسطح برخي حجرات دفاعي را افاده مي کنند.

TLR دربرگيرنده ماليکول هاي متعدد اند و براي انواع مختلف عوامل بيماريزا ويژه اند.  اين آخذه ها در رديف نخستين وسایل تجسس براي بدام انداختن عوامل مريضي مي باشند.
چگونگي آميزش اين آخذه ها/
TLR- با عوامل بيماري زا وابسته به الگوي ماليکولي عامل بيماري يا PAMP)Pathogen associated molecular patterns) مي باشد، که دربرگيرنده اشکال ويژه در انواع مشخص ميکروب ها بوده و صرفآ بوسيله TLR قابل رديابي اند.

                                       تمثیل ازنقش آخذه هاي الگوي شناخت میکروبی Toll-Like receptors


دسترسي به الگوي ماليکولي ميکروب / PAMP ، درانواع مختلف  ميکروب ها تفاوت هاي دارد.
به گونه مثال اين تفاوت درباکترياهاي lipopeptides و lipopolysaccharides وهمچنان ساير انواع مايکرواورگانيزم هاي غيرکلوئيدي ويژه مانند ويروس هاي RNA يک رشته يي وDNA دو رشتۀ، مشهود است.  همچنان، آخذه هاي TLR هر کدام توانايي شناخت اشکال مختلف ليگاندهاي مشخص (ligands) {رمز منشأ توافق پذيري ميکروب ها} را دارند.
با اين حال، تا اين زمان 3 نوع گيرنده هاي ماليکولي درسطح ميکروب ها شناخته شده اند، که عبارت اند از گيرنده هاي سطح حجره cell surface، داخل حجرويintracellular و گيرنده هاي پوشيده secreted که هر کدام با تفکيک نوع آخذه هاي که آنها را شناسايي ميکنند (جدول 1).

نخستين دريافت ها پيرامون آخذه ها ي سطح حجرات دفاعي (
TLRs) راه را براي مطالعات روي ماليکول هاي گيرنده در سطح ميکروب ها باز نمود. همزمان راه براي شناخت بيشتر فعاليت هاي ماليکولي درانواع مختلف حجرات معافيتي وغيرمعافيتي نيز باز شد.
 درانسان تا کنون 10 نوع ازآخذه ها (
TLRs) که هرکدام مختص براي گيرنده ماليکولي خاص درسطح عامل بيماري (PAMP) مجهز اند، شناخته شده است (Akira, 2003). درمقابل، ماليکول هاي گيرنده TLRs درسطح ميکروب ها نيز مشخص شده اند. اين ماليکول هاي ميکروبي حاوي پروتين هاي ويژه مي باشند که تنها به وسيله TLR مشخص قابل شناخت اند. مانند Flagellin درباکترياهاي گرام منفي که توسط  TLR5، همچنان peptidoglycans و lipoproteins در باکترياهاي گوناگون توسط TLR2 و انواع ديگرماليکول هاي نکلوتايد ( ssRNA ,dsRNA CpGDNA) به وسيله ساير TLR ها قابل شناسايي اند.
درجمع TLR هاي ويژه پستانداران، TLR4 مکلف به عکس العمل در برابر lipopolysaccharide ها مي باشد {lipopolysaccharide درترکيب سطح بيروني باکترياهاي گرام منفي موجود اند} (Poltorak et al., 1998). اين آخذه ها بطورمستقل يا متحد (Synergistic) در برا برتحريک کننده هاي سيستم دفاعي عکس العمل نشام ميدهند (Trinchieri,2007) . 
-اضافه برTLR ها گيرنده هاي ديگري هم در سطح حجرات دفاعي وجود دارند که از جمله Dectin-1 که کارکرد ويژه دارد.
عملکرد Dectin-1 بستگي به موجوديت قند beta-glucanبيتا گلوکان - دارد. اهميت اين گيرنده درفعاليتهاي تشخيصي وهمچنان تسهيلات بلعيده شدن فنگس ها از جمله گانديتا البيکان - candida albicans توسط مکروفاژها است. نکتۀ قابل توجه در مورد اين فنگس کنديدا البيکان اين استکه فنگس دردوران بيماريزايي ميان اشکال رشته يي (filamentous) و سپس اسفنجي تغير شکل ميدهد، و تنها درحالت تغيير ازشکل رشته يي به اسفنجي قند بيتاگلوکان، در سطح آن ظاهر مي شود، که صرف درهمين مدت زمان کوتاه اين ميکروب توسط Dectin-1 تثبيت مي شود.  به همين دليل درشکل رشته يي به علت عدم موجوديت قند بيتاگلوکان درسطح آن، توسط ميزبان قابل تشخص نبوده و اين بهترين مدت زمان براي بيماريزايي اين فنگس ميباشد (Gantner et al., 2005). به اين گونه ممکن است مرحله تکثر ريشه يي candida.c يک مرحله تحليلي براي انتخاب نوع فشار وعکس العمل توسط آخذه هاي الگوي شناخت در سيستم دفاعي ميزبان باشد.
علاوه برالگوهاي شناخت ازجمله TLR و Dectin-1 ، درسطح حجرات دفاعي، مالکول هاي متعدد و مشابه ديگري نيزتوسط حجرات مختلف ترشح مي شود که عمل کرد مشابه درجهت شناخت ماليکولهاي مکروبي دارند. يکي از اين الگوهاي شناخت پروتينهاي پيپتايد (proteins peptidoglycan - recognition -PGRP) است. تا حال در انسان ها چهار نوع PGRP شناسايي شده اند، که نتنها منحيث الگوي شناخت عمل مي کنند بلکه فعاليت ضد مکروبي نيز دارند. 
PGRP به وسيله حجرات وانساج مختلف به صورت انتخابي ترشح مي  شود که ازجمله نيوتروفيل ها و همچنان حجرات M- Microfold cellls  {اين حجرات بنامfollicle-associated epithelium cells نيزياد شده و جزحجرات درشبکه  لمفاوي روده ها مي باشند _مترجم}، حجرات پوستي، چشم ، غداوات عرقي ، حجرات خاليگاه دهن وجگرنام گرفت، که همه درتوليد PGRP نقش دارند (Royet and Dziarisk, 2007).
پژوهش روی گاوها درمحيط مصنوعي (In vitro) نشان داده که PGRP ها روي باکتريا هاي گرام مثبت و منفي وهمچنان فنگس ها خاصيت کشنده باکتريايي دارند (Tydell et al.,2002). همچنان مطالعه موش هاي که يکي ازژن هاي PGRP (PGLYRP-1 gene) را داشته اند، نشان داده است که درعکس العمل هاي التهابي ناشي از باکترياهاي گرام مثبت عملکرد مقاومت داشته اند. درعين حال در يافت شده است که نيتروفيل ها در ازبين بردن باکترياهاي گرام مثبت دراين موش ها نقش فعالتر داشته اند (Dziarski et al.,2003). 
 دريک پژوهش ديگر، نقش پروتين هاي پيپتايد درنجات موش ازالتهاب تجربوي شش به وسيله سترپتوکوک ها  (Streptococcus aureus) برازنده بوده است. همچنان معلوم شده است که نقش فلوراي نورمال يا باکترياهاي ساکن درشش روی توليد بموقع پروتين هاي پيپتايد (PGRP) و محافظت حيوان از مصابي شدن به التهاب شش قابل توجه بوده است (Lu et al., 2006).

تاحال تعامل پذيري برخي از آخذه هاي الگوي شناخت با ماليکولهاي بين الحجروي باکتريا ها تشريح شده است. يکي ازاين آخذه هاي  هم اتصال شونده پهنه نيکلوتايد
Nucleotide Binding Oligomerization Domen (NOD- like receptors) مي باشد، که در بدام انداختن گيرنده هاي سطح باکتريا هاي گرام مثبت ومنفي نقش دارد.
به همين گونه نوعي ازآخذه هاي NOD که بنام NOD-NALP3 شناخته مي شوند،  که وظيفه تثبيت ماليکول هاي يوريک اسيد را دارند.  درعموم حادثات التهابي يوريک اسيد ازحجرات نکروزشده توليد مي شود. حجرات مولد يوريک اسيد به کمک  NOD-NALP3 شناسايي و دردام مکروفاژها مي افتند (Fritz et al., 2006). به اين ترتيب وظيفه ماليکول هاي که در شبکه الگوي شناخت خدمت مي کنند، صرف به شناسايي گيرنده هاي ماليکولي درسطح عوامل بيماري (PAMP) خلاصه نشده بلکه هرعاملي را که براي حجرات سالم تهديد حساب شود، رد یابی مي کنند. 
دريافت و شناسايي شبکه الگوي شناخت، تعريف سيستم معافيت ذاتي (innate immune system) که به عملکرد ميخانيکي ( پوست، غشا ها، pH ،وغيره) و نابود سازي نامعين وغيراختصاصي عوامل مرضي مشهور بود، را تغیير داد.
حالا معلوم شده است که اين سيستم فعاليت هاي خيلي مغلق و پيچيده را اجرا مي کند و در برابر تهديدهاي مختلف عملکردهاي نهايت اختصاصي و مغلق انجام ميدهد. 

 به گونه مثال: بعد ازهجوم عوامل مرضي و وقوع التهاب مکروفاژها يکي از عوامل مشکوک را بلعيده و به توليد پيام ها جهت بيدار سازي سيستم معافيت کسبي( Adaptive immune system) مي پردازند.
{اين پيام ها ذرات پروتيني اند، که سايتوکاين
Cytokines يا IL- ) Interleukin )  ناميده مي شوند- « «IL-1β, IL-2, IL-5, IL-4, IL-12p40, IFN-γ, TNF-α،...وغيره» - مترجم}

بحث عمده در ويژه گي قالب بندي ژن هاي هر کدام از اين پيام هاي پروتيني مي باشدکه ليگاندهاي مشخص دارند. همزمان که لمفوسايت ها اين پيام ها در يافت و در يک عکس العمل جهت تحريک مجدد و فعال سازي آخده ها از جمله
TLR-2 و TLR-4 در سطح مکروفاژ پيام ارسال مي کند. در اين تبادله پيام ها براي فعال سازي TLR4 مقدار زياديIL-1β ، IL-12p40 و IFN-γ ودرعين حال براي TLR-2 به مقدار زياد IL-4 و IL-5 و مقداري هم IFN-γ, TNF-α توسط ليمفوسايت ارسال مي شود که هرکدام ليگاند مشخص دارد (Akira,2003).
 تمثیل تبادله پیامهاي حجروی (cytokines)     
جالب است بدانيم که اين پيام هاي پروتيني طوري کود گذاري مي شوند که همزمان پيام هاي مشابه، هم نوا و نهي کننده بين هر دو سيستم معافيت ذاتي و اکتسابي تبادله مي شوند، که صرفآ درقالب بندي ژن ها ازهم فرق دارند (Trinchieri & Sher, 2007).

پيام دهي حجروي 

به استثناء پروتين هاي پيپتايد (PGRP) درپستانداران که عمل کرد ضد مکروبي مستقل دارند، فعاليت تمام اعضاي شبکه الگوي شناخت وابسته به دريافت و ارسال پيام ها مي باشد.  ... ادامه دارد
dr_qadis@yahoo.com
---------------------------------------------------------------------------------------------------