فـرازونشیب هاي طب حیوانی درافغانستان
مقدمه
همانند سایر بخش هاي مسلکی، طب حیوانی (وترنری) نیز فراز و نشیب هاي را درافغانستان تجربه کرده است. دراین مبحث به مختصر موارد سیر وتحول خدمات وترنری و مالداری به ویژه درچند دهه
اخیرنظرگذرا می اندازم.
تا باشد که با استفاده برخی معلومات، برداشت هاي مبهم پیرامون اهمیت این رشته حیاتی که به نحوی حیات اقتصادی، اجتماعی وصحی هموطنان عزیزما با آن وابسته است، برطرف شود.
امیدوارم آنعدهعزیزانی که تازه به فراگیری رشته وترنری آغازمی نمایند، با آگاهی از وضعیت گذشته وحال مسلک وترنری در افغانستان، با شناخت بیشتر از اهمیت علمی مسلکی وترنری، این رشته تحصیلی را آگاهانه دنبال نمایند و در نهايت از دانش فراگیرطب وترنری در راه بهبود زندگی خود وهموطنان خود استفاده بهینه نمایند.
تا باشد که با استفاده برخی معلومات، برداشت هاي مبهم پیرامون اهمیت این رشته حیاتی که به نحوی حیات اقتصادی، اجتماعی وصحی هموطنان عزیزما با آن وابسته است، برطرف شود.
امیدوارم آنعدهعزیزانی که تازه به فراگیری رشته وترنری آغازمی نمایند، با آگاهی از وضعیت گذشته وحال مسلک وترنری در افغانستان، با شناخت بیشتر از اهمیت علمی مسلکی وترنری، این رشته تحصیلی را آگاهانه دنبال نمایند و در نهايت از دانش فراگیرطب وترنری در راه بهبود زندگی خود وهموطنان خود استفاده بهینه نمایند.
عبدالقدیر
قدیس
12 حوت 1391
مختصرتاریخچه
خدمات وترنری درافغانستان
درافغانستان اساس پرورش معیاری حیوانات فارمی درسال 1312خورشیدی مطابق با 1933 میلادی، گذاشته شد. درسال 1314 یعنی دوسال پس ازایجاد مرکزنگهداری حیوانات فارمی دولتی، نخستین نهاد مدیریتی طبابت حیوانی دربخش
نظامی با استخدام داکتران هندی درچوکات وزارت دفاع ملی حکومت وقت بنا نهاده شد(1) .
آنزمان روی بخش تداوی و وقایه امراض حیوانی کمتر و بیشتر جنبه تربیه و پرورش حیوانات آنهم تنها درمرکزکشورمطرح بوده است. تا آنکه درسال 1315 خورشیدی اولین کلینیک حیوانی درمرکز تربیه خانه علی آباد کابل، که یگانه مرکز تجمع حیوانات فارمی دولتی بود، تأسیس شد. دومین کلینیک حیوانی حدود چهارده سال بعد، به دنبال شیوع مرض مدهش طاعون گاوی درولایت هرات تأسیس شد. به همین گونه، تا سال 1363خورشیدی به تعداد 30 باب کلینیک حیوانی اصلی دولتی درمرکز ولایات و23 باب کلینیک فرعی در ولسوالی ها ایجاد وتا سال 1363خورشدی به تعداد 6 باب لابراتوارهاي تشخیصی وترنری دولتی درولایات مختلف نیزایجاد شد(1، 2 ، 6)
آنزمان روی بخش تداوی و وقایه امراض حیوانی کمتر و بیشتر جنبه تربیه و پرورش حیوانات آنهم تنها درمرکزکشورمطرح بوده است. تا آنکه درسال 1315 خورشیدی اولین کلینیک حیوانی درمرکز تربیه خانه علی آباد کابل، که یگانه مرکز تجمع حیوانات فارمی دولتی بود، تأسیس شد. دومین کلینیک حیوانی حدود چهارده سال بعد، به دنبال شیوع مرض مدهش طاعون گاوی درولایت هرات تأسیس شد. به همین گونه، تا سال 1363خورشیدی به تعداد 30 باب کلینیک حیوانی اصلی دولتی درمرکز ولایات و23 باب کلینیک فرعی در ولسوالی ها ایجاد وتا سال 1363خورشدی به تعداد 6 باب لابراتوارهاي تشخیصی وترنری دولتی درولایات مختلف نیزایجاد شد(1، 2 ، 6)
نخستین مکتب وترنری
درماه ثور1337 خورشیدی در شهر کابل افتتاح شد. در سال 1352 خورشیدی نخستین دانشکده وترنری دردانشگاه کابل ایجاد شد وچند سال بعد
دومین آن دردانشگاه ننگرهار تأسیس شد. به همین گونه درسال 1381 خورشیدی
دیپارتمنت وترنری دانشگاه هرات راه اندازی و ایجاد شد(1، 5).
رخدادهاي سیاسی بین
سالهاي 1357 خورشیدی تا اکنون (1391 خورشیدی) ، تحولات زیاد درگسترۀ فعالیت هاي طب وترنری
درافغانستان بوجود آورد، که معلومات پیرامون سرگذشت وترنری دوران جنگ ویا چگونگی
وضعیت کنونی خدمات وترنری از دیدگاه نهادهاي خصوصی فعال دربخش خدمات وترنری در وبسایت ها ویا ضم راپورهاي مستقل نهادهاي فعال وترنری درافغنستان، نشرشده است.
جایگاه اقتصادی مسلک وترنری
درافغانستان
با توجه به جایگاه جغرافیایی
ومنطقوی افغانستان، اقتصاد این کشور به طورمستقیم با کشاورزی و مالداری وابسته است*. در این میان ، مسلک وترنری منحیث حامی وتقویت کننده اصلی صنعت مالداری و کشاورزی، تغذیه سالم و صحی جامعه، یاری دهنده سکتورتجارتی ، بهبود کمیت و کیفیت محصولات صادراتی و فرآورده های مصرف داخلی، جایگاه بس مهم در رشد اقتصاد افغانستان دارد.
با توجه به نکات بالا ، روشن است که مسلک وترنری دربهبود اموراجتماعی به ویژه درجوامع روستایی کشور جایگاه نهایت ارزنده دارد.
مسلک وترنری نقش پل ارتباطی میان واحدهای تولیدی کشور(روستاها) واقتصاد ملی را داشته و از این جهت سهم ارزنده دررشد اقتصادی و بهبود امور اجتماعی درافغانستان ایفا می کند.
با توجه به نکات بالا ، روشن است که مسلک وترنری دربهبود اموراجتماعی به ویژه درجوامع روستایی کشور جایگاه نهایت ارزنده دارد.
مسلک وترنری نقش پل ارتباطی میان واحدهای تولیدی کشور(روستاها) واقتصاد ملی را داشته و از این جهت سهم ارزنده دررشد اقتصادی و بهبود امور اجتماعی درافغانستان ایفا می کند.
با مطالعه تاریخ افغانستان در میابیم که بخش عمده اقتصاد افغانستان با کشاورزی و مالداری تآمین می شود. چنانکه هنوزهم علاوه برموارد مصرفی غذایی، تولیدات حیوانی بخش عمده مواد خام صنعتی، چه دربخش مصرف داخلی و یا صادراتی، ازجمله مواد خام ضنعنی مانند پشم، پوست (چرم)، کشمیره، قالین وغیره محصولات فرعی حیوانی، بخش عمده صادرات افغانستان را أمین می نماید. ازاینرو، سهم مالداری به ویژه شعبه وترنری در پیشبرد کشاورزی، صنعت وتجارت کشورهمیشه چشمگیربوده وهنوزهم کم وبیش به قوت خود باقي است(5، 1) . درکناربهترساختن وضعیت اقتصادی و معیشتی خانواده ها، با بهبود کمی و کیفی محصولات حیوانی، طب وترنری نقش نهايت ارزنده دربهبود و انکشاف بخش عمده از محصولات صادراتی کشور را به دوش مي کشد. درنهایت، طب وترنری منحیث دانش نوین یکی ازپایه هاي اساسی رشد اقتصادی افغانستان، کشوری که شدیدآ وابسته به کشاورزی ومالداری است، را فراهم می کند.
نقش کلیدی طب وترنری
برای رسیدن به بخش عمدۀ ازاهداف اقتصادی درافغانستان، طب وترنری با زدودن امراض مدهش حیوانی وکاهش سطح تلفات حیوانات وخسارات اقتصادی ناشی ازآن، با بلند بردن سطح کمی وکیفی محصولات حیوانی و کشاورزی، با ازدیاد مواد خام صنعتی، رشد صنایع تولیدی داخلی، انکشاف صادرات، ایجاد اشتغال، وسایربرنامه هاي اقتصادی مربوط نقش کلیدی در بخش های اقتصادی و اجتماعی کشور دارد.
همچنان نقش ارزنده طب وترنری در فراهم نمودن ضمانت از استانداردهاي فرآورده هاي حیوانی، محصولات کشاورزی و صحی بودن فرآورده هاي حیوانی می باشد. درواقع با این کارمی توان اعتبار تجارتی از دست رفته محصولات حیوانی کشورکه اقلام عمده کالاهاي صادراتی افغانستان را شامل می شود، احیا نمود.
این درحالی است که هم اکنون به دلیل بی اعتبار بودن ضمانت نامه صحی افغانستان، واردات فرآورده هاي حیوانی و برخی محصولات کشاورزی این کشور درخیلی ازکشورها قدغن و یا هم تحت شرایط نهايت دشوارصورت می گیرد. تا آنجا که خیلی از بازرگانان خارجی به وارد نمودن محصولات حیوانی از افغانستان دل خوش نمی دارند(5) .
برای رسیدن به بخش عمدۀ ازاهداف اقتصادی درافغانستان، طب وترنری با زدودن امراض مدهش حیوانی وکاهش سطح تلفات حیوانات وخسارات اقتصادی ناشی ازآن، با بلند بردن سطح کمی وکیفی محصولات حیوانی و کشاورزی، با ازدیاد مواد خام صنعتی، رشد صنایع تولیدی داخلی، انکشاف صادرات، ایجاد اشتغال، وسایربرنامه هاي اقتصادی مربوط نقش کلیدی در بخش های اقتصادی و اجتماعی کشور دارد.
همچنان نقش ارزنده طب وترنری در فراهم نمودن ضمانت از استانداردهاي فرآورده هاي حیوانی، محصولات کشاورزی و صحی بودن فرآورده هاي حیوانی می باشد. درواقع با این کارمی توان اعتبار تجارتی از دست رفته محصولات حیوانی کشورکه اقلام عمده کالاهاي صادراتی افغانستان را شامل می شود، احیا نمود.
این درحالی است که هم اکنون به دلیل بی اعتبار بودن ضمانت نامه صحی افغانستان، واردات فرآورده هاي حیوانی و برخی محصولات کشاورزی این کشور درخیلی ازکشورها قدغن و یا هم تحت شرایط نهايت دشوارصورت می گیرد. تا آنجا که خیلی از بازرگانان خارجی به وارد نمودن محصولات حیوانی از افغانستان دل خوش نمی دارند(5) .
ازآنجایی که کتله ای بزرگ جمعیت کشور را فارمداران تشکیل می دهند و بیشترهموطنان ما طورمستقیم با حیوانات و محصولات آنها سرو کار دارند و از آنطریق امرار معاش مي کنند. درکنار نقش ارزنده اقتصادی طب وترنری ، یکی دیگر از وظایف عمده این بخش از طب کمک در بلند بردن سطح آگهی و فراهم نمودن دانش صحی شهروندان افغان، به ویژه برای ساکنان مناطق محروم و روستائی کشورمي باشد(3) .
با توجه به موارد فوق، مسلک وترنری نقش نهايت عمده دربهبود وضعیت اقتصادی، صحی، اجتماعی و فرهنگی مردم کشور را برعهده دارد. چنانچه همراه با حمایت هاي دوامدارحکومت و با استفاده ارزنده ازدانش مسلکی علوم وترنری و با استفاده ارزنده ازتجارب سایر کشورها، به راحتی مي توان سرمایه هاي کوچک راحتی در دور دست ترین نقاط کشور بکار انداخت و درمدت زمان کوتاه همه را بار ور نمود. چنانچه در کنار کمک روی بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده ها، در درازمدت اقتصاد ملی را نیز تقویت نمود.
درتاریخ جهان، کشورهاي زیادی بحران هاي سیاسی اقتصادی آنچه ما امروز درافغانستان شاهد هستیم را در گذشته تجربه
کرده اند. اما همیشه شناخت دقیق وبه
موقع ازشاخص هاي اقتصادی واجتماعی باعث شده تا کشورهاي بحران زده ناهنجاری هاي اقتصادی اجتماعی خویش را با ثبات اقتصادی و رفاع
اجتماعی عوض کنند.
هرچند تداوم جنگ بی امان رمق ازاقتصاد کشورما بگرفته است؛ اما در فواصل مطلوب گاهی آرامش نسبی در برخی مناطق کشورحکمفرما بوده، درهمه حال متأسفانه نبود
شناخت دقیق وعدم توجه اساسی روی
برنامه هاي زیربنایی اقتصادی عمده چون
کشاورزی و مالداری وعدم انکشاف این بخش ها از دلایل اصلی تداوم تنگدستی و تداوم مشقت هاي اجتماعی برای مردم ما بوده است، و این روند هنوز هم ادامه دارد.
مثال هاي ازاین قبیل هم تداوم کاربرد روش هاي بومی مالداری و زراعتی باستانی وعدم تعدیل شیوه هاي مالداری باستانی به نوع صنعتی، نبود برنامه هاي توسعوی و آگاهی دهی عامه درسطح ملی، عدم تقویت میکانیزه زراعتی، باغداری صنعتی وغیره برنامه هاي اقتصادی درسطح ملی می باشد، که هرکدام نبض اقتصاد این کشور را در اختیار دارند. دراین میان مسلک وترنری منحیث تقویت کننده و ارتباط دهنده صحت و اقتصاد شهروندان کشور نیزنتوانسته به جایگاه شایسته خویش دست یابد. زیرا در افغانستان مسلک وترنری، به جای کاربرد مفاهیم علمی فراگیرآن، بیشتربرمبنایی چشم دید و ضرورت روز جامعه تعریف و همیشه طورمقطعی به کارگرفته شده و هیچگاه مفاهیم اساسی و کابرد معیاری این رشته کار گرفته نشده است. اما همین بخش هاي مورد نیاز مسلکی وترنری هم گاهی کمترمورد توجه حکومت بوده و درنتیجه رشد آنچنانی نداشته است.
مثال هاي ازاین قبیل هم تداوم کاربرد روش هاي بومی مالداری و زراعتی باستانی وعدم تعدیل شیوه هاي مالداری باستانی به نوع صنعتی، نبود برنامه هاي توسعوی و آگاهی دهی عامه درسطح ملی، عدم تقویت میکانیزه زراعتی، باغداری صنعتی وغیره برنامه هاي اقتصادی درسطح ملی می باشد، که هرکدام نبض اقتصاد این کشور را در اختیار دارند. دراین میان مسلک وترنری منحیث تقویت کننده و ارتباط دهنده صحت و اقتصاد شهروندان کشور نیزنتوانسته به جایگاه شایسته خویش دست یابد. زیرا در افغانستان مسلک وترنری، به جای کاربرد مفاهیم علمی فراگیرآن، بیشتربرمبنایی چشم دید و ضرورت روز جامعه تعریف و همیشه طورمقطعی به کارگرفته شده و هیچگاه مفاهیم اساسی و کابرد معیاری این رشته کار گرفته نشده است. اما همین بخش هاي مورد نیاز مسلکی وترنری هم گاهی کمترمورد توجه حکومت بوده و درنتیجه رشد آنچنانی نداشته است.
دریک مبحث عمومی، اساسی ترین مواردی که رشته های تولیدی اقتصادی ازجمله کشاورزی، وترنری و مالداری را درافغانستان به رشته هاي اقتصادی ضروری تبدیل می کند، نبود برنامه هاي صنعتی فراگیر و کمبود گزینه هاي اقتصادی بدیل می باشد.
هرچند کشورما اقبال مالکیت برخی معادن را دارد. اما معادن ما آنقدرهم نیست که در دراز مدت خود
کفایی اقتصادی کشور راتضمین کند. با اینحال این ناممکن به نظرمی رسد که درکوتاه مدت ما بتوانیم تنها با انکشاف فنآوری ویا استخراج معادن نان روی سفره های مردم قراردهیم. ازسوی هم بعید به نظرمی رسد که معادن ما بتواند تمامی نیازمندی های اقتصادی کشور را در درازمدت تکافو نماید.
ازاینرو راه کوتاه وبا ثبات برای رسیدن به خود کفایی اقتصادی افغانستان، همانا انکشاف و مدرنیزه ساختن سیستم هاي کشاورزی، انکشاف ذخایر و تمدید منابع آب، تطبیق گام به گام اصلاح مالداری بومی و تطبیق برنامه های صنعتی، کارروی بلند بردن سطح کمی وکیفی محصولات صادراتی کشاورزی، نباتات طبی و حیوانی، و سایربرنامه های مربوط می باشد.
ازاینرو راه کوتاه وبا ثبات برای رسیدن به خود کفایی اقتصادی افغانستان، همانا انکشاف و مدرنیزه ساختن سیستم هاي کشاورزی، انکشاف ذخایر و تمدید منابع آب، تطبیق گام به گام اصلاح مالداری بومی و تطبیق برنامه های صنعتی، کارروی بلند بردن سطح کمی وکیفی محصولات صادراتی کشاورزی، نباتات طبی و حیوانی، و سایربرنامه های مربوط می باشد.
مالدرای بانک سیارخانواده هاي افغان
اگردرمنابع معلوماتی اقتصادی افغانستان به مباحث چگونگی عواید مالی شهروندان کشور نظر اندازیم، دربیشتر نوشته ها مرسوم است که می نویسند"حدودهشتاد درصد افغانها به پیشه زراعت ومالداری اشتغال دارند".
هرچند که در حال حاضر ارقام و احصائیه هاي این چنین تنها یک جمع بندی کلی را افاده می کند، اما درافغانستان امروزی این حقیقت روشن است که مفاهیم پیشه زراعت و شغل مالداری، هنوزبا شیوه هاي نهايت بومی و باستانی آن دنبال میشوند. درکشورما هنوزهم وقتی میگوییم زراعت، درجا مفهوم کلمه با شخم زدن زمین با گاو، بیش کاشتن وکم برداشتن خلاصه می شود، و یا وقتی میگویم مالداری آنهم با پرورش بومی از چند تا چند صد راس گوسفند وبز پیوند می گیرد.
ازآنجایی که هنوز ازساختار سراسری میکانیزه زراعتی و مالداری صنعتی درکشور کمتر خبری نیست، این موضوع نتنها آنکه پیشه زراعت و مالداری را همچنان به همدیگر نزدیک نگهداشته است، بلکه با توجه به کاربرد باستانی زراعت درکشور، بدون شک هنوز مالدارای بر پیشه زراعت دست بالا دارد. تا هنوز تقریبآ درکل مناطق افغانستان، پرداختن به پیشه زراعت بدون داشتن چند راس حیوان و محصولات فرعی آن امکان پذیر نیست. این استکه در افغانستان امروزی کار برد کلمه بشکل « زراعت و مالداری» مفهوم وارونه "مالداری و زراعت."
مهم نیست چگونه کلمه ها را بکار میبریم، نکتۀ مهم اینجاست که در بخش حمایت آگاهانه از مالداری درافغانستان تا حال کمترین توجه صورت گرفته است. این درحالیست که برای یک خانواده روستایی داشتن یک راس حیوان نتنها به مفهوم توان پرداختن به پیشه ی زراعت است، بلکه پرورش حیوانات بیشتر ازهرچیز به معنی دسترسی به بانک سیار خانواده است. بانکی که همیشه سود میدهد و کمتر زیان میکند.
از اینرو امروزه مالداری نبض اقتصاد خانواده هاي روستایی افغان را دردست دارد، وگاهی حتی می شود گفت که مالداری عشق به زندگی یک افغان روستایی است.
دقیقآ به همان گونه که شهرنشینان هر زمان بخواهند از بانک پول پس انداز خود را میگیرید، واگر پول شان بماند، در صد فایده میگیرند. نگهداری و پرورش حیوانات هم برای خانواده هاي که ده ها و صد ها کلیومتر از بانک هاي عصری روز دور هستند، مالداری کار برد مشابه به بانک را دارد. با این حساب، داشتن تعداد بیشتر حیوان به معنی مالامال بودن حساب بانکی خانواده روستایی است .
اینجاست که توجه حکومت دربخش رشد صنعت مالداری وجلوگیری ازتلفات وخسارات ناشی از امراض و سایر آفات قابل کنترول ازیکسو و ازسوی دیگرتبدیل شیوه های عنعنوی مالداری به نوع نیمه مدرن، درواقع دادن ضمانت اسعاری به بانک هاي سیارخانواده هاي افغان بحساب میآید، که این موضوع بلند رفتن میزان ظرفیت و رشد کمی و کیفی محصولات زراعتی و درنهايت رشد صاردات با کیفیت و با پیمانه های بالا را نیز به دنبال خواهد داشت.
ازآنجایی که هنوز ازساختار سراسری میکانیزه زراعتی و مالداری صنعتی درکشور کمتر خبری نیست، این موضوع نتنها آنکه پیشه زراعت و مالداری را همچنان به همدیگر نزدیک نگهداشته است، بلکه با توجه به کاربرد باستانی زراعت درکشور، بدون شک هنوز مالدارای بر پیشه زراعت دست بالا دارد. تا هنوز تقریبآ درکل مناطق افغانستان، پرداختن به پیشه زراعت بدون داشتن چند راس حیوان و محصولات فرعی آن امکان پذیر نیست. این استکه در افغانستان امروزی کار برد کلمه بشکل « زراعت و مالداری» مفهوم وارونه "مالداری و زراعت."
از اینرو امروزه مالداری نبض اقتصاد خانواده هاي روستایی افغان را دردست دارد، وگاهی حتی می شود گفت که مالداری عشق به زندگی یک افغان روستایی است.
اگر روستائیان افغان مالک ده ها جریب زمین دشتی هم باشند، وقتی
حیوان فارمی نداشتند، ورشکست، بد بخت و حتی جدا شده از جامعه روستایی محسوب می
شوند. درعوض کم زمین ترین دهقان روستا اگرحیوان بیشتر دارد، ثروتمند ترین فرد است
و درپیشبرد شغل کشاورزی هم ازهمه پیشگام تراست.
درسال هاي اخیر روند روبه رشد جمعیت
روستا هاهمراه با تشدید معضلات سیاسی، خشکسالی، و مهمتر
ازهمه گسترش بی سابقه امراض حیوانی وخسارات ناشی از آن، بدبختانه بانک هاي سیارخانواده هاي
افغان را از آنها گرفته است. این عوامل هرسال صدمات بزرگ برپیکر اقتصاد
خانواده هاي افغان وازآن طریق صدمه جبران نا پذیربرساختار اجتماعی روستا ها و در نهایت پایه های اساسی اقتصاد این کشور
وارد مي کنند.
بیشترازهمه همراه باعرضه نا بسنده وغیرمعیاری خدمات صحی وترنری، همه ساله شاهد کاهش چشمگیر درسود آوری
مالداری بومی، منحیث پیشه اصلی کتله بزرگ ازجمعیت کشورهستیم. تاجایکه درخیلی ازروستا هاي افغانستان حالا شاه و گداي روستا همه دریک صف برای گرفتن چند بوجی گندم
کمکی می ایستند. این درحالیست که خیلی از اتفاقات اینچنین با اوضاع سیاسی
کشور کمتر، و بیشتر اثر کم توجهی حکومت در جلوگیری و مهار بحرانهای گسترده دربخش زراعت و مالداری کشوربه میان آمده است.
مارکیت فروش حیوانات درغرب افغانستان |
امروزه مهاجرت روز افزون روستائیان
به شهرهاي سبب به میان آمدن مشکلات
فراوان درشهرها بویژه شهرهای بزرگ افغانستان
شده است، آنچه همه شاهد آن هستیم.
هرچند شاید
دلایل برای همه مهاجرت هاي داخلی صد درصد مشکلات وکاستی هاي فوق نباشد، وسایرمعضلات
ازجمله مشکلات سیاسی و یاحتی برانگیخته شدن طمع دریافت کمکهاي بیشتر ویا هم
بلند رفتن سطح فهم نسل جدید خانواده ها وامید به آینده بهتر وبرخی موضوعات
دیگر را نیز دربرگیرد. اما با این همه هرگاه از مالداران بیجا شده دلیل مهاجرت شان پرسیده شود، معضله کم
درآمد شدن مالداری به سبب خشک سالی و کاهش عواید شان به دلیل از دیاد خسارات
ناشی ازامراض حیوانی را در صدر دلایل به کوچ گروهی عنوان میکنند.
درحالیکه
دراین سالها خیلی از ولایات کشورما کمتر شاهد مشکل خشکسالی بوده اند. ازسوی هم خدمات وترنری و مالداری دربرخی مناطق کم و بیش در دسترس بوده است. اما درهمه حال ارزیابی نهايی به کمرنگ شدن درآمد مالداری و
کاهش برداشت محصولات کشاورزی می توان رسید.
باوجود همۀ مشکلات اگرخانواده دهقان افغان کوچکترین راه درآمد زایی و چانس ادامه زندگی در زاد گاهش داشته باشد، بویژه آنهاي که پیشه اصلی شان مالداری است وهمیشه درمحیط هاي آزاد و دور از دغدغه هاي شهری زندگی کرده اند. آنها هرگز با دل خوش تن به زندگی کاملآ متفاوت درحومه شهرها نمی دهند.
ازاینرو درچند سال اخیر درکنار مشکلات اقتصادی سیاسی گسترده درکشور، بحران ترک روستاها و روآوردن بخش عمده مالداران به شهرنشینی برشدت مشکلات بویژه در شهر ها افزوده و سبب رشد شدید نرخ بیکاری درشهرها شده است.
باوجود همۀ مشکلات اگرخانواده دهقان افغان کوچکترین راه درآمد زایی و چانس ادامه زندگی در زاد گاهش داشته باشد، بویژه آنهاي که پیشه اصلی شان مالداری است وهمیشه درمحیط هاي آزاد و دور از دغدغه هاي شهری زندگی کرده اند. آنها هرگز با دل خوش تن به زندگی کاملآ متفاوت درحومه شهرها نمی دهند.
ازاینرو درچند سال اخیر درکنار مشکلات اقتصادی سیاسی گسترده درکشور، بحران ترک روستاها و روآوردن بخش عمده مالداران به شهرنشینی برشدت مشکلات بویژه در شهر ها افزوده و سبب رشد شدید نرخ بیکاری درشهرها شده است.
درنهايت
خیلی امکان آن میرود که این موضوع خود درتشدید وتمدید بحرانهاي اقتصادی، اجتماعی،
فرهنگی سراسری وحتی درمواردی ممکن برگسترش ودوام بحران سیاسی موجود درکشور نیز
اثر داشته است.
هرچندهمیشه آغاز و اختتام خیلی از نشست هاي عمده اقتصادی درداخل و یا خارج
ازافغانستان را تأکید بربهبود وضعیت اقتصادی وسطح
زندگی خانواده هاي روستایی دراین کشورتشکیل میدهد. اما قرارمعلوم تاحال هیچ تغییرچشمگیر در زندگی این قشر به میان نیامده است. تاحال ازملیون ها دالر پولی
کمکی که در این راستا به مصرف رسیده است، درصد کمتر ازاین قشرعظیم جامعه از
آن سود برده اند. با آنکه نمی شود ازبرخی تلاشها در راستای حل مشکلات چشم پوشید،
اما نکته اصلی این است که تا اکنون بیشتر این تلاش ها کمترین تغییردر مسیرزندگی پر چالش
اقشار محروم به ویژه مالداران کشور، رونما شده است.
با توجه به
گسترش روز افزون چالش هاي مختلف، تمرکز روی مهاربحران اقتصادی موجود بربهبود سطح
کارایی مالداری و کشاورزی درروستا ها وحمایت معقول از اقشار محروم جامعه یکی از
ضرورت هاي نهايت ارزنده براحیای حیات اقتصادی و اجتماعی کشور را تشکیل می دهد. این درحالیست که تنها نگاه ارزیابی تخنیکی دقیق و به کنترول در آوردن معقول این بخش ازبحران درکشور، درحد فهم و دانش
مسلکی متخصصین وترنری و مالداری وکشاورزی می باشد، بدبختانه فهم این قشرهم گاهی زیر
اثر برخی خودکامه گی ها شدیدآ مهار شده است. هرچند که چه دیریا زود دولت وادار خواهد شد
تا برای اصلاح کاستی هاي موجود، به ویژه در راه رشد مالداری و کشاورزی سرمایه هنگفت ملی
را درافغانستان به مصرف برساند. زیرا اگر وضع به همین گونه ادامه یابد سایرمالداران
نیزشغل خود را ازدست داده و این بحران به یک فاجعه عمومی درکشورمبدل خواهد
شد.
درنهايت منحیث بهترین طرح در راستای جلو گیری ازخساره مند شدن بیشتر مالداری افغانستان و هم عملی کردن سود مند طرح احیای مجدد مالداری و کمک دربهبود اقتصادی کشور، دنبال کردن صد درصد شیوه هاي مالداری بومی و مصرف تمام سرمایه ها در آن بخش، تکراراشتباهات گذشته خواهد بود. زیرا حکومت نمی تواند با دادن قرضه هاي کوچک و فراهم نمودن مقداری غذای حیوانی، جلو گسترش این بحران را بگیرد.
درنهايت منحیث بهترین طرح در راستای جلو گیری ازخساره مند شدن بیشتر مالداری افغانستان و هم عملی کردن سود مند طرح احیای مجدد مالداری و کمک دربهبود اقتصادی کشور، دنبال کردن صد درصد شیوه هاي مالداری بومی و مصرف تمام سرمایه ها در آن بخش، تکراراشتباهات گذشته خواهد بود. زیرا حکومت نمی تواند با دادن قرضه هاي کوچک و فراهم نمودن مقداری غذای حیوانی، جلو گسترش این بحران را بگیرد.
با توجه به این مطلب، بهتراست همگام
با سایرفعالیت ها مثمر، دربخش تغییر تدریجی سیستم هاي مالداری بومی و جاگزین
کردن آن با سیستم هاي نیمه مدرن و رفته رفته صنعتی ساختن مالداری در افغانستان تمرکز و جدآ توجه شود .
همزمان
نیازاست تا گام هاي اساسی درجهت معیاری ساختن عرضه خدمات وترنری چه از سوی دولت ویا سکتورخصوصی اقدام شود. بدون شک درعملی شدن پلان هاي
بنیادین سهم فعال ومخلصانه متخصصان وترنری ، مالداری وکشاورزی مهم وغیر قابل انکارمی باشد.
مــسیر چالش ها
آنچه پوشیده نیست
اینکه مانند سایرعرصه ها، بدبختانه طب وترنری نیز ازجنگ و بحران هاي
سیاسی چند دهه اخیر شدیدآ متآثرگردیده است. درکنارسایر بحرانها، ازگذشته هاي دور
تا الحال پلان گذاری هاي غیر بنیادی و نامنسجم حکومتها نیز درعدم انکشاف و حتی عقب
ماندگی این رشته اثرمستقیم داشته است.
آنچه روشن
است اینکه از بدو تاسیس خدمات وترنری درسال 1314 خورشیدی درافغانستان .(1، 6)درکناربحران هاي
سیاسی، تصمیم گیری حکومت هاي وقت در مورد چگونگی و حتی تعین مسیر و سرنوشت
خدمات وترنری متفاوت و درمواردی حتی متضاد مفاد مسلک وترنری درکشور بوده است. چنانچه درچند مورد با طرح هاي
فوری عرضه خدمات وترنری دراوج ترقی محدود و دربرخی از ولایات متوقف
شده، که خود سبب ایجاد موانع بزرگ در مسیر رشد و انکشاف مسلک
وترنری درکشور بوده است. بدون شک این همه
ناشی ازتصمیم گیری هاي نا آگاهانه افراد غیرمسلکی وترنری در راس تصمیم گیری
ها، که مسوولین و متخصصین مسلکی وترنری را مجبور به اطاعت از احکام شان کرده اند،
صورت گرفته است.
بد ترازهر زمان همراه با تداوم بیشتر
از سه دهه جنگ و بدبختی درکشور، خدمات دولتی وترنری خیلی نا چیز و حتی به دلایل مختلف، ازجمله نا امنیها دربسیاری از ولایت ها متوقف بوده است(5) .
با آنهم تنها نهاد هاي غیر دولتی گاهی
درسخت ترین شرایط ممکن جست و گریز به عرضه خدمات وترنری دربخش هاي از افغانستان
پرداخته اند. چنانچه تا اکنون نیز بخشی از این فعالیت ها طورمستقل و یا کم و
بیش درهماهنگی با دولت ادامه دارد(5).
بیشترازهرچیزاهمیت
فعالیت این نهاد ها در شرایط سخت و مملو از نا بسامانی هاي سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در راستایی حفظ پیکر مسلک وترنری درافغانستان، مفید
محسوب می شود.
علاوه
بر فراهم نمودن خدمات نسبی مسلکی وترنری، نهادهاي غیر دولتی دربخش آگاهی دهی
مالداران و معرفی روش متفاوت عرضه خدمات وترنری در افغانستان، نقش نهايت
ارزنده و قابل قدر ایفا کرده اند. چنانچه درابتدا درافغانستان خدمات وترنری تحت
شرایط رسمی دولتی طور رایگان عرضه می شود(5). آنزمان تنها کسانی ازخدمات مستفید می
شدند که شدید ترین خسارات را ازسبب شیوع امراض مدهش حیوانی متقبل و بعد با طی
مراحل درخواست رسمی ازخدمات نسبی و رایگان وترنری تحت حمایت دولت مستفید می شدند.
اما دراثرکار کردهاي چند دهه اخیرموسسات غیر دولتی، اکنون شکل جدیدعرضه
خدمات وترنری درکشورمروج گردیده است. تا جایی که حالا کم وبیش دردوردست ترین نقاط کشور گاهی متقاضیان دربدل پرداخت پول،
در وقت مناسب به خدمات نسبی وترنری دسترسی پیدا کرده اند، که این یک سرآغاز نهايت
ارزنده برای آینده مسلک به حساب می رود.
همچنان این
نهادها با وجود شرایط
دشواراقتصادی چه درداخل و خارج
ازکشور، درسخت ترین شرایط معیشتی بهترین فرصت هاي کاری و امرارمعاش برای
کادرهاي مسلکی وترنری افغان و خارجی فراهم نمودند. این همه نشان دهنده اهمیت و
ارزنده بودن مسلک وترنری درافغانستان می باشد. زیرا درشرایطی که متخصصین سایر بخش ها درافغانستان بیکار بودند وبا مشکلات اقتصادی دست وپنجه نرم می
کردند. کادرهاي مسلکی وترنری بهترین عواید مالی را داشتند. ازاین جهت هم
خدمات غیر دولتی وترنری در افغانستان نقش مهم را درجلو گیری از فرار کادر هاي
مسلکی وترنری به سایر کشورها ایفا کرده است.
بدون شک درحال حاضرهمۀ کادرهاي وترنری
که درآنزمان فعالیت داشتند، امروز فعال اند وهرکدام سرمایه هاي ملی افغانستان بوده
و بدون شک درانکشاف وهم ایجاد تغییر بنیادی مسلک وترنری در کشور، نقش همسان و
اساسی ایفا خواهند کرد.
چالش هاي ده سال اخـــیر
ده سال اخیرموعود خوب برای انکشاف افغانستان به حساب می رفت.
اما برخلاف توقع ها قرار معلوم درخیلی بخشها از فرصتهاي دست
داشته حد اکثراستفاده ها صوت نگرفته است. هرچند مانند سایرعرصه ها تلاشهاي درجهت
انکشاف و بهبود خدمات وترنری افغانستان چه ازسوی حکومت و یا موسسات غیردولتی و
نهادهاي همکار صورت گرفته است، وهنوزهم ادامه دارد. اما درمقایسه با وسعت نیازمندی
ها تمام این تلاشها بسنده نبوده است. هرچند
ممکن درمقایسه با مسیر متحول خدمات وترنری درگذشته، همۀ این فعالیتها پر رونق
به نظر بیآیند، اما در مقاسیه با گسترش روزافزون چالشهاي مسلکی، تداوم مشکلات و
درنهايت عدم ایجاد تغییرمثبت درزندگی مخاطبان مسلک "فارمداران" فعالیت هاي انجام شده در ده سال اخیر هرگز بسنده نبوده است. برخلاف تمام توقع ها تا هنوزخدمات طبی
وترنری درافغانستان درخیلی
موارد با معیارهاي ملی و
بین المللی وترنری برابری ندارد( (4.
با
اینحال نیاز است تا گامهاي اساسی و بنیادی در جهت رشد و انکشاف وهم
معیاری ساختن خدمات وترنری در افغانستان مطابق به معیار هاي ملی و بین
المللی برداشته شود. یکی ازدلایل برای عدم ثمر بخشی فعالیت هاي گذشته، عدم موجودیت
هماهنگی میان نهاد هاي فعال درعرصه وترنری درافغانستان می باشد(5).
با توجه به
گستره یی مشکلات مسلکی، ایجاد هماهنگی میان نهاد هاي فعال در بخش خدمات وترنری در افغانستان یکی ازعمده ترین اولویت هاي این مسلک می باشد، که متآسفانه هنوز آنچنان که نیاز است به آن
پرداخته نشده است(3،5).
یکی ازنکات
نهايت مهم واساسی که ده سال اخیر موقف طب وترنری را درافغانستان شدیدآ به مخاطره
انداخته است، همانا عدم نظارت دقیق برچگونگی عرضه خدمات وترنری درکشور می
باشد. متآسفانه خیلی از افراد غیر مسلکی بدون داشتن هیچ نوع دانش و آگاهی
مسلکی وترنری، خود سرانه به عرضه خدمات طبی وترنری می پردازند، این
درحالیست که درمیان صنوف مختلف مسلکی نیز محدوده تقسیمات و لوایح کاری ومحدوده فعالیت ها و صلاحیت هاي وظیفوی مسلکی مشحص نمی باشد(5) . حتی خیلی از افراد مسلکی بدون
جواز رسمی مسلکی دولتی به عرضه خدمات طبی وترنری مبادرت میورزند.
همچنان
چالش عمده یی دیگرکه هسته بحران مسلکی موجود محسوب شده وموقف طب وترنری را
درافغانستان به مخاطره انداخته است، واردات ادویه و واکسین بی کیفیت و تقلبی
حیوانی می باشد، بیشترادویه و واکسین هاي تقلبی از
کشورهاي همسایه به ویژه پاکستان و چین طور رسمی و یا قاچاقی وارد و توسط
افراد غیرمسلکی و سودجو خود سرانه "ازتولید به مصرف" عرضه می شود.
درحالیکه این عمل شدیدآ مغایرمعیارهاي مسلکی و قوانین بین المللی وترنری
درسراسرجهان می باشد(4) . اما بدبختانه دراین اواخراین عمل بشکل
غیرقابل تصورآن درکشور گسترش یافته و خود مشکلات وخسارات فراوان را سبب گردیده
است. به همین گونه سایر مشکلات ازجمله موجودیت مداخلات وظیفوی ازسوی سایرارگان ها نیز سبب تضعیف موقف مسلکی طب وترنری درافغانستان گردیده است.
منشاء اصلی این همه بحران بر می شود،
به عدم موجودیت سند تقنینی که حاوی تعریف هاي مشخص مسلکی درراستای جلوگیری ازاین
همه بحران باشد. درحال حاضر بیشتراز هر چیز مسلک وترنری درافغانستان نیازمند لوایح
و قوانین جدید که برمبنای قوانین ملی و بین المللی وترنری تهیه گردیده و
بتواند جوابگوی تمامی نیازمندی ها و نا بسامانی هاي مسلکی موجود در کشور باشد.
هر چند
درده سال اخیر، هرازگاه اقدامات درجهت تهیه و ترتیب قانون خدمات وترنری صورت
گرفته، اما این قانون هنوز نهايی و آماده تصویب نشده است. باید خاطرنشان شود که طرح قدیمی قانون خدمات وترنری افغانستان حالا هم نافذ می باشد(5). اما مواد این قانون به هیچ صورت جوابگو برای نیازمندی هاي
مسلکی موجود درکشورنمی باشد.
اینها همه
ازموضوعات درد سرساز و ازموانع اصلی درجهت عدم رشد وانکشاف طب وترنری درافغانستان
بویژه درده سال اخیر به حساب میروند، که باید مورد توجه لازم قرارگیرند.
نتیجه: درعصرنوین نیاز است تا شرایط طوری مساعد شود، تا تمام فعالیت هاي مسلکی و اداری وترنری در یک مسیر مشخص و هماهنگ برمبنای طرح هاي اساسی و بنیادی کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت صورت گیرد. هم زمان باید روی بلند رفتن کیفیت کاری موسسات علمی و تحقیقاتی،
تربیه و آموزش یکسان کادرهاي مسلکی وترنری به شیوه نوین، تحقیق پیرامون
امراض حیوانی موجود در کشور، توجه به مشترکات و تقسیمات وظیفوی مسلکی،
بلند بردن سطح آگهی عامه در مورد اهمیت صحت حیوانی در حیات اجتماعی و
اقتصادی وتلاش ثمر بخش در جهت ایجاد هماهنگی میان موسسات فعال دربخش وترنری،
مالداری و کشاورزی در کشور صورت گیرد .
1. خاموش،
محمد اسلم (1363)، سیروتحول رشتهء وترنری درافغانستان، انتشارات پوهنتون کابل، صفحات 19-20.
2. سعیدی
، عبدالغفور (1367). توسعه وترنری و سازماندهی، انتشارات پوهنتون کابل، صفحات 19-20.
3. طنین،
گل محمد( 1379). ضرورت ها وبازسازی صحت حیوانی و مالداری درافغانستان، طبع
کمیته
هالند برای افغانستان،
صفحات 12-13.
4. قانون بین المللی
وترنری وقانون خدمات دولتی وترنری افغانستان (1362)، انتشارات پوهنتون کابل، صفحات28،40.
5. قدیس،
عبدالقدیر، (1385). بررسی
نقش مسلک وترنری درکنترول وحفط الصحه مواد غذایی وتأمین صحت عامه درافغانستان. پایان نامه
تحصیلی، پوهنحئی علوم وترنری، پوهنتون کابل. صفحات 78، 81 و85.
6. نشریه فوق العاده پوهنحئی علوم وترنری کابل، (1363) انتشارات
پوهنتون کابل، صفحه 5.
- گزارشها
- طب وترنری در افغانستان چه اهمیت دارد؟