تأسیسِ پَیهمِ پوهنځی هاي علوم وترنری، خدمت یا جفاء؟
درسال هاي اخیر رسم برآن است که پس ازاعلانِ نتایج امتحان کانکورعمومی افغانستان، بیشتر توجه ها به سوی وزارت تحصیلات عالی جلب مي شود و افکارعامه عملکردهاي آن نهاد را تمجید ویا هم به باد انتقاد مي گیرند. دراین میان، میزان ادرینالینِ برخی ها بیشتر بلند مې رود و پس ازچند سروصدا، با به دست آوردن امتیازهاي باد آورد، آرام می شوند.
با اغتنام ازفرصت گیرودار فصل کانکور، برخې نمایندگان مردم هم بیشتر فعال می شوند و دست اندرکاران وزارت تحصیلات را به رگبارانتقادها مې بندند. تا شاید اگر گذر ایشان به دهلیزهاي آن وزارت افتد، بشود بدون وقت قبلی وارد شوند وبا اندک استدلال امتیاز تأسیس دانشکده ویا دانشگاهِ به دست آورند و آنرا زیرنام دست آورد، به حساب شگوفایی ولایت هاي محروم بگذارند.
با این همه تنها پس ازگذشت چند هفته، همه ای بحث ها خاموش وهمراه با
آن سرنوشت مسلکی یک نسل نیز به فراموشی سپرده می شود.
با بیشترمعمول شدن اینگونه فشارها وعملکردهاي غیرمعمول، مقام هاي وزارت تحصیلات هم شاید به منظورجلوگیری از به
فاجعه مبدل شدن سنگ اندازی ها در روال کاری آن نهاد و یا مهار بحران هاي پیشبینی
نشده، هر از گاهی وادار به طرح و تطبیق تدابیر پیش گیرانه مي شوند.
اقداماتی که متأسفانه در بیشتر موارد کمتر به اهمیت پیآمدهاي
آن توجه مي شود. بلند بردن سرسام آور سطح پذیرش نهاد های تحصیلات عالی آنهم با ایجاد دانشگاه و یا دانشکده هاي پیهم و بدون تدابیر اساسی ، بخش عمده از این تدابیر پیشگیرانه را شامل می شود.
با توجه به اوضاع اقتصادی و مدیریتی کنونی کشور، ایجاد دانشگاه و دانشکده هاي مسلکی پیهم، کم کیفیت و بدون تدابیر کارشناسانه، بیشتر از مثال گذاشتن کلوخ (گِل خشک شده) روی آب و گذشتن نیست. زیرا، درجهان امروز این کیفیت بالای دانش است که حرف اول را مي زند. با این وجود، بلند بردن ظرفیت پذیرش موسسات تحصیلات با ایجاد نهاد های مستقل آنهم با دست خالی، به ویژه دربخش هاي نهايت حساس مسلکی، برای آینده کشور تعبیری جز رفتن به سوی بحران مسلکی ندارد.
با توجه به اوضاع اقتصادی و مدیریتی کنونی کشور، ایجاد دانشگاه و دانشکده هاي مسلکی پیهم، کم کیفیت و بدون تدابیر کارشناسانه، بیشتر از مثال گذاشتن کلوخ (گِل خشک شده) روی آب و گذشتن نیست. زیرا، درجهان امروز این کیفیت بالای دانش است که حرف اول را مي زند. با این وجود، بلند بردن ظرفیت پذیرش موسسات تحصیلات با ایجاد نهاد های مستقل آنهم با دست خالی، به ویژه دربخش هاي نهايت حساس مسلکی، برای آینده کشور تعبیری جز رفتن به سوی بحران مسلکی ندارد.
از ده ها مثال براین گونه تصامیم فوری، یکی هم ایجاد دانشکده هاي مسلکی وترنری درتشکیل
نهادهاي نهايت نوپا و خالی ازهرگونه امکان آموزشی و کادری مسلکی در برخی از ولایت هاي
کشورمي باشد. چنان که برخلاف تمام معیارهاي پیشبینی شده در لوایح وزارت تحصیلات عالی، مقامات وزارت تحصیلات درسال 1391 خورشیدي همزمان سه دانشکده علوم وترنری درکشور تأسیس نموده اند. با توجه به نبود کادرعلمی متخصص و امکانات
آموزشی لازم، ازسوی دیگر با توجه به نهایت اهمیت معیارهاي آموزشی مسلکی علوم وترنری، اقدام به تأسیس پیهم دانشکده ها تحت شرایط این چنین، غیر مسوولانه بوده، درحقیقت جفاء به ارزشهاي مسلکی درکشورمي باشد.
پس لرزه هاي کانکور91–92
همانندهرسال با بالا گرفتن تب کانکورعمومی، پس
لرزهاي اعلان نتایج کانکور سال 1391 - 1392 "خورشیدی" خیلی ها را بیشتر بهت زده کرد. خیلی ها برسطح نتایج ملیت ها توجه کردند و کمتر به مفهوم افزودن فهرست بلند
بالای دانشکده هاي مسلکی نو پرداختند. آنهم نه یک نهاد، بلکه در طی یک سال همزمان چندین دانشکده مسلکی درتشکیل برخی ازکم سابقه ترین نهادهاي تحصیلات عالی
دولتی کشور. جالب این است که این اقدام بی سابقه کمترین توجه ها را به خود جلب کرد.
دراین میان، مقام هاي وزرات تحصیلات عالی هم اقدام به افزودن فهرست بلند بالای دانشکده هاي نو را دست آورد بی سابقه درتاریخ آن وزارت قلمداد کردند، و شاید آنرا بهترین روش
مبارزه با سرو صداهاي رسانه یی ویا راهی برای کم کردن فشارهاي پارلماني یافتند.
اینکه چرا نه همانند خیلی دوستان، من از تأسیس این نهادها
بیشترحیرت زده شدم، دلایل سیاسی، قومی، مذهبی ندارد. تنها دلیل همانا اهمیت
موضوع ازدید نهايت کم توجهی به ارزش هاي کیفیی مسلکی برای کشورم مي باشد.
من که دریکی از دانشکده هاي طب وترنری کشور سمت استادی دارم، برایم خوب روشن است که یک دانشکده طب وترنری به چه معیارهاي آموزشی نیاز دارد، تا بتواند یک فرد مسلکی سالم و آگاه به جامعه تقدیم نماید.
به این دلیل معرفی ده ها تن ازجوانان عزیزما به دانشکده هاي که شاید هنوز لوحه آن ها هم برسردرعمارت ها بلند نشده است، برایم نهایت تعجب بر انگیر بود. این درحالیست که هم اکنون پوهنځی علوم وترنری کابل با قدمت چهل سال هنوز شدید ترین کمبودها را تجربه مي کند.
به این دلیل معرفی ده ها تن ازجوانان عزیزما به دانشکده هاي که شاید هنوز لوحه آن ها هم برسردرعمارت ها بلند نشده است، برایم نهایت تعجب بر انگیر بود. این درحالیست که هم اکنون پوهنځی علوم وترنری کابل با قدمت چهل سال هنوز شدید ترین کمبودها را تجربه مي کند.
هم اکنون که این مطلب را می نویسم، نهاد دارنده امتیاز نخستین موسسه علمی وترنری افغانستان، برای آموزش دانشجویان آن کلینیک تدریسی ندارد.
درحالیکه آموزش مهارت هاي کلینیکی بخش اساسی وتکمیلی دوره آموزشی طبابت حیوانی را فراهم میسازد. چنانچه فراغت داکتران وترنری بدون آموزش هاي لازم دربخش مهارت هاي کلینیکی، مانند آن است که بیایم و متخصص دریانوری را در کشور محاط به خشکه آموزش دهیم.
درحالیکه آموزش مهارت هاي کلینیکی بخش اساسی وتکمیلی دوره آموزشی طبابت حیوانی را فراهم میسازد. چنانچه فراغت داکتران وترنری بدون آموزش هاي لازم دربخش مهارت هاي کلینیکی، مانند آن است که بیایم و متخصص دریانوری را در کشور محاط به خشکه آموزش دهیم.
دقیقآ به دلیل اتخاذ تصامیم یکجانبه ازسوی مقامات وقت،
کلینیک تدریسی این دانشکده که در گذشته درمحدوده زمین مالکیت پوهنتون
کابل درمنطقه دارالامان کابل قرارداشت، چندی پیش تخریب شد وتمام
تجهیزات نایاب آن در معرض استهلاک قرارگرفت. هرچند درمورد چگونگی اتمام کارساخت
تعمیر جدید آن هنوز معلومات در دست نیست. نه انگار که تا چند روز دیگر
سال آموزشی نو آغاز می شود.
با آنکه نشانه هاي بیشتر بر ابراز تأسف و نگرانی بر اقدام
هاي خود سر در وزارت تحصیلات عالی وجود دارد. از گسترده نمودن بحث
روی سایر کاستی ها در نهادهاي تحصیلی کشوراینجا مي گذریم وتنها به بحث پیرامون
چگونگی تأسیس دانشکده هاي بدون استاد علوم وترنری و ازسوی هم نمادین بودن اهمیت این مسلک درجهان
می پردازم.
هرچند معلوم نیست چه کسانی به خیلی از پرسش ها پاسخ خواهند
داد. بازهم یک پرسش به میان میاید که آیا چه دلیل موجهی وجود دارد که بیایم درتشکیل یک موسسه
تحصیلی نوپا آن هم نه درسطح دانشگاه، دانشکده یکی از مهمترین رشته هاي مسلکی را
بدون تهداب گذاری هاي قبلی تأسیس نمایم ؟
البته گاهی فکرمی شود، نکند این تنها یک خطاي نوشتاري
درفهرست انتخابات کانکورسال 1391 بوده باشد؟
اگراین چنین نباشد، بدون شک اقداماتی ازاین قبیل که طی چند
سال اخیر شدت بیشتر گرفته است، دامن زدن به آتش بحران مسلکی درکشوراست.
بحرانی که شاید هنوز تاریخ کشورما آنرا به خوبی تجربه نکرده است.
برنامه توسعوی ملی تحصیلات عالی
افغانستان
تجارب
سال هاي اخیر نشان داده است که برخی اقدامات اتخاذ شده به نوعی یک گام به جلو و دو گام به عقب بوده است. زیرا، برخلاف رهنمود برنامه انکشافی ملی
تحصیلات عالی (پلان
استراتیژیک/1388 خورشیدی/ برنـامـهء فــرعـي2.2/ دسترسی، توسعه وساختارنظام
تحصيلات عالی)، که درآن برکمبود شدید منابع مالی و بشری تأکید شده وهم جهت
تضمین سطح کیفیت به وضاحت اشاره شده است که " وزارت تحصیلات عالی هیچ
انتخابی جزاجتناب ازایجاد پوهنتون هاي جدید ندارد". با ملاحظه احصائیه سال هاي
1388 الی اخیر1391 برخلاف تمام معیارهاي که در برنامه ملی توسعوی تحصیلات عالی
افغانستان، خاطر نشان شده است. درسال هاي اخیر مقامات به ایجاد چندین دانشگاه
ویا دانشکده هاي جدید مسلکی کاملآ تخنیکی بدون داشتن هیچگونه امکانات آموزشی علمی
مسلکی، اقدام نموده اند.
با توجه به پس منظراین تصامیم، دلیلی به جزچاره اندیشی
برای آرام ساختن بحث هاي غیرمسوولانه روی موضوعات کانکور، آنهم با بلند بردن
ظرفیت پذیرش با ازدیاد کمیت دانشگاه ها، ویا هم دادن امیدهاي میان خالی با فراهم
ساختن امتیاز دانشکده هاي به نام برای مردم خسته از فشار فقر و مشکلات زندگی بیشتر
در ولایتهاي محروم کشور، چیزی بیش به نظرنمی رسد.
هرچند درسال هاي اخیر پدیده داد و گرفت امتیازات بنام
درادارات دولتی افغانستان مروج شده است. اما ریشه دوانیدن پدیده داد
وگرفت امتیازهاي بدون سنجش معیارهاي معین علمی آموزشی، آنهم با بلند بردن کمیت ها
با دست خالی درواقع رفتن به سوی بحران هاي بس بزرگترمیباشد، نه مهاربحران هاي موجود.
این همه درحالی صورت می گیرد، که هنوزشیوه تدریس وفعالیت هاي
علمی مسلکی حتی در سابقه دار ترین نهادهاي علمی کشورهم شدیدآ نیاز به بازنگری و
اصلاح دارد.
آیا اقدامات این چنین، کمک به تسلسل شومِ عقب ماندگی درکشورنیست ؟
مرحوم عبدالحی حبیبی درکتاب یاداشت ها
درتاریخ صنایع افغانستان، سال ها قبل تاریخ سیاسی اقتصادی افغانستان را درسه
دوره خلاصه نموده است. هرچند امروزه با دقت تمام شاهد تغییرمسیرتاریخ دنیا به سوی تعریف وتجربه هاي نوین از زندگی بشرهستیم. اما بدبختانه هنوزخیلی اتفاق می افتد که اثر دوره هاي مختلف تاریخ دور کشور را در مدرن ترین
عصرتاریخ دنیا، به ویژه درمیان نهادهاي دولتی کشورما به روشنی میتوان یافت. هرچند
جهانیان راه هاي چگونگی حیات درمریخ راجستجو میکنند، ما هنوز گاهی ساماندهی شیوه
هاي معیاری و آموزش مسلکی نسل نوین خود را هم درست نمیدانیم. براساس نوشته مرحوم
حبیبی، تا هنوزهم زندگی خیلی ازهموطنان ما روی محورابتدایی ترین سطوح زندگی
درمقایسه با دنیا میچرخد و در برخی نقاط کشورحتی زندگی مردم
شباهت هاي زیاد با دوره هاي ما قبل تاریخ را حفظ کرده است.
ازدلایل عمده برای نه گسستن تسلسل شوم
عقب ماندگی در کشور، علاوه برآنکه ما همیشه منافع افراد را به ارزشها
ومنافع ملی برتری داده ایم، بد ترازهمه این بوده است که همیشه مقامات در سطوح تصمیم
گیری ها، حساس ترین موضوعات حیاتی کشور را نهايت سرسری، سلیقوی و بدون پنداشت هاي
کارشناسانه ودرسایه نبود شناخت ازاهمیت و پیامدهاي بعدی آن اتخاذ نموده اند.
دراین میان، اگرمثال توجه به بهبود زیر ساخت هاي علمی کشور
را بیاوریم، شاید تنها با برشمردن سیاهه ازپوهنتون هاي جدید و خالی ازهمه امکانات
آموزشی را به رخ خواهیم کشید.
با توجه به خیلی ازعملکردهاي اخیر، متأسفانه این نکته گاهی
به اثبات رسیده است که در کشورما هنوزدرسطوح بلند تصمیم گیری هاي سیاسی وحتی علمی
آموزشی اندیشه براین است که خام باشد، مگرکلان باشد! و تلاشها برای
تأسیس پیهم پوهنځی وپوهنتون آنهم با دست خالی، دقیقآ این همین مفهوم را افاده میکند.
ورنه فراهم ساختن شرایط نسبی جذب ظرفیت هاي دانشجویی
ولایت هاي محروم دردانشگاه هاي سابقه دار کشور و آموزش معیاری آنها به مراتب
آسان و پرسود ترازایجاد نهادهاي نمادین با بودجه هاي مشابه دولتی میباشد.
هرچند دادن اولویت هاي تحصیلی به ولایات محروم یکی ازطرح هاي نهايت ارزنده میباشد، و درگذشته به نحوه بهترآن مورد توجه بوده است.
درگذشته ها دانشجویان ولایات محروم به صنوف درسی ورزیده
ترین استادان طب، انجینیری وسایر رشته هاي مسلکی ارزنده شامل می شدند، تا شاید به
مفهوم حقیقی دانشمند شوند و بعد فراغت از تحصیل بروند و با دست پرعملآ ولایت
محروم خود را آباد کنند.
اما با پنداشت منفی ازگسترده ساختن پهنه علم و دانش در
سراسر کشور، امروزه تنها احکام تأسیس دانشگاه ها به ولایت هاي محروم ما
فرستاده مي شود، و بعد نام این نهادها برلوحه هاي بزرگ رنگی نوشته و بر سردرعمارت هاي
کرایی گذاشته میشود. تا شاید گاهی دل شهریان ولایت هاي محروم به آن خوش باشد که
پوهنتون دارند. اما از چگونگی حضوراستادان، تدریس و آینده مسلکی گروهی عظیمی ازجوانان
معلومات کمتر دراختیاراست.
آیا اینها همه دقیقآ جفأ به ارزش هاي مسلکی دراین کشورنیست؟
ممکن برخی استدلال ها موجود باشد، که اینها قدم هاي نخست
برای شگوفا ساختن علم و دانش درکشوراست. اما مگر این نیست که "خشت اول گرنهد
معمارکج - تا ثریا می روددیوارکج ".دانشگاه در سایر کشورها
رشد وترقی هرکشور رابطه ي مستقیم با رشد کیفیت درسی دانشگاه هاي آن دارد. جهت روشن ساختن برداشت دقیق ازمفهوم دانشگاه وتفکیک این پنداشت میان کشوری نیازمند مانند افغانستان وسایر کشورهاي دنیا، مثال ساده را ازجایی میگیریم که اکنون من درآنجا مصروف آموزش هستم.
قبل ازهرچیز، میخواهم این موضوع را روشن نمایم که من اینجا
هستم تا درکنارآموزش علوم معاصر، سطح فهم، بینش و برداشت مردم این کشور از اهمیت به
زندگی وعشق به مادر وطن را نیزبیاموزم (مفهوم امرنهايت مهم، که نسل همزاد من هنوز
برای آن تعریف دقیق نیافته ایم).
با اینحال اینجا مثال اهمیت مسلک وترنری را ازپنداشت
دانشمندان و سیاست گذاران کشوری میگیرم، که اقتصاد آن نه همانند افغانستان بر پایه زراعت ومالداری بلکه بر فنآوری استواراست. تا روشن شود که در
دنیای امروزی سطح فهم وبرداشت ازرشته هاي علمی مسلکی و هم سطح نبوغ وفهم از این رشته ها آنهم درمیان نخبگان بنیان گذار دانشکده هاي پیهم اما
بی استاد و دبیر درافغانستان، کشوری با اقتصاد نوپا و شدیدآ نیازمند رشد کیفی رشته
هاي مسلکی، درچه سطح قراردارد.
تا شاید عوامل برای نا خشنودی از ایجاد پیهم دانشکده هاي
مسلکی تحت این گونه شرایط برای برخی ازعزیزان بیشترروشن شود.
درحال حاضر من دریکی ازدانشگاه هاي کشور جاپان (دانشگاه ایواتی) درحال
سپری نمودن برنامه دوکتورا در رشته طب وترنری هستم.
این دانشگاه درسال 1949 میلادی تأسیس شده وتنها تا سال 2005 با هشتاد وشش دانشگاه بین المللی دنیا ارتباط مستقیم داشته است. هم اکنون بیش ازشش هزار دانشجو درپنچ دانشکده مختلف دارد، که تنها دوصد تن آنها را دانشجویان از کشورهاي مختلف دنیا درپروگرام هاي لیسانس، ماستری ودوکتورا تشکیل می دهند. دراین میان، نزدیک به 450 دانشجوی چاپانی وخارجی دربخش طب وترنری وعلوم حیوانی مصروف تحصیل در دوره هاي شش ساله طب وترنری DVMو یا برنامه چهارساله دوکتورا در بخش علوم وترنری، زراعت و انجینیری هستند. این دانشگاه 800 کارمند درسطوح اکادمیک و اداری دارد وهریک ازاستادان آن بیش صدها آثار و مقالات علمی پژوهشی در مجلات بین المللی دارند.
این دانشگاه درسال 1949 میلادی تأسیس شده وتنها تا سال 2005 با هشتاد وشش دانشگاه بین المللی دنیا ارتباط مستقیم داشته است. هم اکنون بیش ازشش هزار دانشجو درپنچ دانشکده مختلف دارد، که تنها دوصد تن آنها را دانشجویان از کشورهاي مختلف دنیا درپروگرام هاي لیسانس، ماستری ودوکتورا تشکیل می دهند. دراین میان، نزدیک به 450 دانشجوی چاپانی وخارجی دربخش طب وترنری وعلوم حیوانی مصروف تحصیل در دوره هاي شش ساله طب وترنری DVMو یا برنامه چهارساله دوکتورا در بخش علوم وترنری، زراعت و انجینیری هستند. این دانشگاه 800 کارمند درسطوح اکادمیک و اداری دارد وهریک ازاستادان آن بیش صدها آثار و مقالات علمی پژوهشی در مجلات بین المللی دارند.
هدف از برشمردن این همه ارقام واوصاف تنها این است که
بگوییم دراین دانشگاه رشته طب وترنری هنوزاقبال داشتن امتیاز دانشکده را نیافته
است. بلکه تنها با مدیریت یک دیپارتمنت اداره میشود. با آنهم درطی این
همه سال فعالیت و دستآوردهاي علمی، این دیپارتمنت بیش ازچند هزار دانشجو در سطوح
مختلف به جامعه مسلکی تقدیم نموده است.
خوب است یاد آورشد، وقتی میگویم دیپارتمنت منظور شامل چند
اتاق با چند میز سیاه وسفید والماری مملو از کتاب هاي بزرگ رنگی نیست، بلکه گذشته
ازتجهیزاتی که درشش تعمیرهر کدام با چهارمنزل مملو جا دارد. تنها تأسیسات کلینیک حیوانی
تدریسی این دیپارتمنت که دربهترین موقعیت داخل دانشگاه دردسترس دانشجویان ومتقاضیان قراردارد، ازچندین سال بدینسو مجهزبه ماشین هاي آخرین سیستم (MRI ، سیتی اسکن واندسکوپی)
می باشد.
نکتۀ اصلی اینجاست که با همه ي این امکانات و سطوح
بلند علمی وهمراه با تلاش هاي متداول مقامات این دانشگاه هنوز نتوانسته اند
رضایت مقامات مسوول وزارت خانه مربوط را درمورد ارتقای دیپارتمنت طب وترنری
به سطح اداری دانشکده فراهم کنند.
این تنها یک مثال نیست، بلکه دانشگاه زراعت وتکنالوژی
توکیو (سال تآسیس 1874) و ده ها دانشگاه هاي دولتی و خصوصی دیگر
درچاپان و یا سایر کشورهاي دنیا، با داشتن ده ها سال فعالیت علمی هنوز امتیاز
دانشکده طب وترنری تنها خواب و خیال شان است.
بیایید
این سطوح علمی را با سه دانشکده فوری وترنری درکشورما مقایسه نمایم .
امیدوارم شما خواننده محترم در برداشت نخست نه پندارید که
کشورما افغانستان با اقتصاد صفری است و جاپان اقتصاد سوم دنیاست. بیائید این موضوع
را از این جهت ارزیابی نمایم که این کشورما است که رشد
اقتصادی آن برمبنای رشد زراعت ومالداری استواراست، و رشته علمی وترنری یکی ازشاهرگ هاي اقتصادی کشور را دراختیار دارد. اینجاست که بحث بلند بردن کیفیت مسلکی
این رشته اهمیت ویژه میگیرد.
چنانچه هم اکنون صدها جوان متخصص زراعت، وترنری و انجینیری
درکشورداریم که بیکارهستند، و یا هم نزد خارجی ها منحیث ترجمان
کارمیکنند.
به یقین که اگر افراد مسلکی ما با روحیه صد درصد ملی
و با کیفیت عالی مسلکی آموزش ببینند، وحد اقل معنی و ارزش رشته تحصیلی خود را بهتر
بدانند. بدون شک آنزمان افراد مسلکی ما آنقدرمتعهد خواهند بود که خود دریافتن
راه هاي اشتغال یابی و فعالیت دربخش هاي مسلکی خویش بیشتر تأکید و تلاش وزند.
درحقیقت این ضعف مسلکی وناتوانی علمی متخصصین ماست
که با وجود همه نیاز مندی ها، حتی درخیلی از موارد پیش
پا افتاده هنوز کشورما نیازمند بیرون است. اگر ما افراد مسلکی متعهد داشتیم درنهايت این همه مشکلات مسلکی موجود که
همیشه دامنگیرکشور ومردم ماست، هرگزاین چنین نبود. اگر تهداب رشته های مسلکی را
بنیادین گذاشته بودیم، آنزمان شاید شرایط زندگی درکشورما هم تعریف حقیقی داشت.
با
این همه ایجاب نمیکند که درکشوری فقیر قبل از دانستن مفهوم حقیقی یک رشتۀ مسلکی و آمادگی های لازم، همزمان چندین دانشکده
مسلکی آنرا تأسیس
کردد و سپس آینده مسلکی فارغان آنرا به فراموشی سپرد.
پیآمدها
گذشته
ازسایرضرورت هاي اساسی آموزشی، معلوم نیست که آیا مقامات محترم همزمان این همه
استاد مسلکی مورد نیاز این سه دانشکده وترنری و یا سایر نهادهاي نو تأسیس را
ازکجا فراهم میکنند؟
برطبق مواد راهکار ملی وزارت تحصیلات عالی افغانستان
(برنـامـهء فــرعـي 2.2)، که دربخشی ازآن آمده است "برای اين
که يک پوهنتون فعاليت مؤثرنظربه مصارف داشته باشد و ظرفيت ارائه برنامه هاي
با کيفيت را دارا باشد، لازم است تا دارای فضای کافي و استادان واجد شرايط و
زيرساخت هاي لازم ازقبيل تکنالوژی معلوماتی، کتابخانه ها ولابراتوارهاي کافی باشد".
باتوجه به احصائیهسال هاي
اخیر که ازسوی وزارت محترم تحصیلات عالی نشر شده است، روشن است که هیچکدام
ازتوانمندی هاي لازم ازجمله ظرفیت کادری مورد نیاز نهادهاي تحصیلی جدید هرگز فراهم
نیست.
من
به باور کامل اینرا بیان میکنم که تنها فراهم نمودن و تقرراستادان مسلکی واجد
شرایط برای هرسه نهاد جدید وترنری، اگر مطابق با معیارات معین تقرراستادان در تشکیلات
اکادمیک وزارت تحصیلات باشد، کم ازکم درکمتراز ده سال ممکن نخواهد بود.
در
این مدت سرنوشت مسلکی یک نسل که طی این همه سال به این نهادها فرستاده
وهم به اتمام موفقانه دوره تحصیلی هم میرسند، چه خواهد بود؟
اینها همه دقیقآ
مثل آنست که، ما گل بکاریم نه اینکه دوستش داریم، بلکه به این طمع که شاید خارش
چشم دشمنان مان رود، بی خبر آنکه این پای برهنه فرزندان خود ماست برآن قرارمی
گیرند!
امروزدرکشورما درحالی این همه دانشکده ها تأسیس مي شود که عموم شهروندان نه، بلکه حتی متقاضیان امتحان کانکور نیز از اهمیت و نقش رشته
پرمحتوای طب وترنری روی صحت و اقتصاد خود بی خبر هستند. بگذار دانشمندان ما در وزارت
محترم تعلیم و تربیه همچنان برنصاب تعلیمی کشورتجدید نظرکنند.
با
آن همه وقتی مقامات بلند ترین مرجع تصمیم گیرنده علمی کشور، بدون مشوره و یا حتی
با مشوره خبره گان مسلکی وترتری، اما بدون درنظرداشت تمام معیارات ملی و بین
المللی مسلکی، به ایجاد دانشکده مسلکی وترنری آنهم درتشکیل موسسات تحصیلی نوپا مبادرت
می ورزند، از دید نیاز به بلند بردن اساسی ظرفیت هاي مسلکی در کشور، این گونه
اقدامات به هردلیل که اتخاذ می شود، رفتن بسوی تمدید بحران مسلکی است.
بگذارید میزان ظرفیت پذیرش و کمیت دانشگاه هاي ما همچنان
پایان بماند، و یا امتیاز بنام به ولایتهاي محروم داده نشود. درعوض بهتر آن است که
با تمام نیرو بر بلند بردن کیفیت علمی آموزشی در کشور تمرکز نمایم، و بیشتر از این
اولاد وطن را به نهادهاي بدون استاد، مواد درسی و آموزش هاي لازم مسلکی معرفی
و سرگردان نسازیم. تا فردا تنها مدرک و امتیازات مسلکی طبابت حیوانی DVM، طبابت انسانیMD ، انجینیری، اقتصاد و
زراعت بدست آورند، و بازهم با حیات جانی، اقتصادی وحیثیتی انسان هاي مظلوم این
سرزمین زجر کشیده بیشتر ازهر وقت معامله گری صورت گیرد.
درنتیجه تداوم این اقدامات روزی خواهد رسید، که فارغان این
نهادها ادعای شمولیت در ظرفیت هاي کدرعلمی مسلکی آن وزارت را نمایند، ویا هم زمام
امور نهادهاي سکتوری کشور فقیر را دردست گیرند. آنگاه باز نزدیک به یک قرن دیگر حیثیت
علمی مسلکی، اقتصادی وسیاسی کشورهمچنان در تاریکی خواهد ماند، و بار دگر این سرزمین
به لبه پرتگاه کشانده شود واین بارمسبب تصامیم غیر بنیادین نخبگان علمی ما
باشد.
اینجاست
که میتوان اینگونه اقدامات را جفاء به ارزش هاي مسلکی و حیات اقتصادی اجتماعی کشورحساب
کرد.
من با تمام احترام واحساس نیکی که نسبت به وطن و هموطنان عزیزم دارم. این
را می افزایم که راه هاي زیادی وجود دارد که می شود به ولایت هاي خود پیشرفت و ترقی
بیاوریم. اما عجله درتأسیس دانشکده هاي مسلکی بدون امکانات وحتی در نبود استاد مسلکی
ومعیارات علمی، جز به بازی گرفتن مفاهیم مسلکی وهم آینده نسل هاي بعدی ما چیزی بیش
نیست. اتخاذ چنین تصامیم ازسوی دولت مردان کنونی گاهی کاملآ غیرعادی به
نظرمیرسد. زیرا، ما نمی توانیم با ازدیاد ارقام دانشکده هاي مسلکی سطح دانش مسلکی
را درکشورارتقأ دهیم ویا جلو چالش هاي مسلکی روز افزون را درکشور خود بگیریم.
امروز کشور فقیرما بیشترازهرچیز به تربیه درست واساسی کادرهاي مسلکی خویش
نیاز دارد. ما نیاز به کسانی داریم که آگاهانه وهمراه با معیارات بین المللی مسلکی
آموزش ببیند، تا بتوانند درد این ملت مظوم را آگاهانه مداوا نمایند.
با
این حال دست اندرکاران محترم در تحصیلات عالی کشور اینرا خوب بدانند که اگر
به هردلیل امروز این همه کاستی هاي کیفی علمی مسلکی درکشورگاهی ندیده گرفته میشود،
و بیشترازهرزمان روی بلند بردن کمیت نهادهاي تحصیلی تمرکزمیشود. پیامد این کارکردهاي
ما گاهی مورد قضاوت افکارعامه قرارخواهد گرفت. زیرا، هم اکنون کسانی هستند که ازاینگونه
اقدامات به شدت حیران شده اند. آنهم اینگونه اقدامات زمانی صورت می گیرد که شگوفا
ترین عصرفرصتها برای بلند بردن کیفیت هاي علمی مسلکی درکشور بحساب میآید.
هرچند که با بلند بردن ظرفیت هاي علمی مسلکی نهاد هاي سابقه
دار وترنری، بیشتر ازتعدادی را که نهادهاي تازه تاسیس شده با دست خالی جذب میکنند، را
مي شود جذب نمود و با توان مسلکی بهترآموزش داد.
ازهمه مهمتراینکه درعصرحاضر دروازه کشورهاي مختلف دنیا به
روی کشورما بازاست، بهترین گزینه برای رشد علمی وظرفیت سازی بویژه در ولایات محروم
این بود، که قبل از اقدام به تأسیس این نهادها ومعرفی جبری دانشجویان به آنها،
وزارت محترم تحصیلات عالی دریک پلان کاملآ سنجیده شده ازهریک ازاین سه ولایتی که
اخیرآ مالک لوحه پوهنځی
علوم وترنری شده اند، به تعداد ده تن از ورزیده ترین جوانان آن ولایات را برای
فراگیری اساسی رشتۀ وترنری طورفوق العاده به کشورهاي خارج اعزام مي
شدند و در باز گشت آنها، آنزمان این نهادها درهماهنگی با وزرات هاي محترم
زراعت، صحت عامه و کار و اموراجتماعی ، تأسیس مي شد. آنگاه شاید کمترین جایی حتی
برای انتقاد هاي سالم هم نبود. حد اقل با اینکار بیشتر از این با سرنوشت مسلک
وترنری درافغانستان بازی صورت نمی گرفت.
درهمه حال، خموش ماندن نخبگان ما در وزارت زراعت منحیث تنظیم کننده اصلی خدمات مسلکی وترنری درافغانستان درمورد چگونگی این اقدام، هم نیازبه مکث دارد.
درهمه حال، خموش ماندن نخبگان ما در وزارت زراعت منحیث تنظیم کننده اصلی خدمات مسلکی وترنری درافغانستان درمورد چگونگی این اقدام، هم نیازبه مکث دارد.
دراین شرایط حساس کشور وزارت تحصیلات عالی مهمترین ارگاني است که چشم امید آینده این سرزمین به بازدهی عملکردهاي آن دوخته شده است. ازاینرو، به دورازانتظاراست که مقامات حتی زیرهرگونه فشاربه تصامیمی تن دهند که با معیارهاي علمی آموزشی ملی و بین المللی برابری ندارد.تصمیم هاي که گاهی به تمسخر گرفتن معانی اساسی علمی و مسلکی در کشور بوده و در برخی موارد بازی با سرنوشت نسل هاي آینده کشور قلمداد می شود.
سیاسیون و نخبگان
آگاه امور تحصیلات عالی کشورما اینرا خوب بدانند، که درعصرحاضرهرگونه
تصامیم فوری و پیشگیرانه و یا بهره کشی هاي سیاسی ازبخش هاي تحصیلی و مسلکی کشور، بازی
سیاه با سرنوشت و آینده علمی مسلکی درکشورمحسوب مي شود، که از دید تاریخ پوشیده
نخواهد ماند.
با
این همه شاید هنوزهم زود است اگربا توجه ویژه مقامات، روی چگونگی تأسیس برخی از
نهاد هاي مهم مسلکی، از جمله دانشکده هاي طبابت انسانی، طب وترنری، زراعت،
انجینیری جدید با دقت بیشتر بازنگری صورت گیرد. قبل ازآنکه چند سال بعد ده ها
فرد بنام مسلکی دراین کشور ادعای حقوق و امتیازات مسلکی نمایند و گلوگاه
خیلی ازبخش هاي مهم را که ریشه درحیات اقتصادی و اجتماعی این کشور دارد، دردست
گیرند، کسانی که چیزی از رشتۀ مسلکی شان نیاموخته باشند. آنگاه شاید زمان برای
بازنگری و جبران ندانم کاری هاي ما هم گذشته باشد.
عبدالقدیر
قدیس
23 حوت 13912011 سال جهانی وترنری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر